فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

بسم الله
هر چیزی یک فرهنگی دارد
پرواز هم فرهنگ خود را دارد...
...........................................
استفاده از عناوین و مطالب فقط با ذکر نام فرهنگ پرواز
مجاز است! اخلاق در امانت داری....
در غیر این صورت شرعا و قانونا حرام است.
...........................................
فرهنگ پرواز چه با همین عنوان و
چه با عنوان های
نزدیک به فرهنگ پرواز . ارتباطی ندارد
...........................................
برای مشاهده بهتر فرهنگ پرواز از مرور گر
Mozilla Firefox استفاده کنید.

بایگانی

آخرین مطالب

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اروپا» ثبت شده است

دوره های پنجم و ششم  انتخابات ریاست جمهوری،به ترتیب با پنجاه و چهار درصد و پنجاه درصد مشارکت همراه بود،یعنی در بین تمام انتخابات های انقلاب،پایین ترین مشارکت مردم مربوط به انتخاب هاشمی رفسنجانی بود،هاشمی اولین انتخاباتی که در ان با مشاکرت کم مردم پیروز شده بود که پست نخست وزیری حذف و قدرت دولت به صورت متمرکز در دستان رئیس جمهور بود،سال 68 که هاشمی انتخاب شده بود،نرخ دلار رسمی و دولتی هفت تومان و نرخ ازاد ان 120 تومان بود!هاشمی در طول چهار سال اول دولتش،همیشه با یک تیکه کلام،تنها دو روزنامه که منتقدش محسوب میشدند را میکوبید و با فشار دادگاه و ... ساکت میکرد،تیکه کلام هاشمی و دولتش این بود که ما در حال رفع خرابی های هشت سال جنگ گذشته هستیم و زمان برای ابادانی این همه خرابی و عقب ماندگی طولانیست!در سال 71،دولت هاشمی،نرخ دلاردولتی را به یکباره از شش تومان به 145 تومان افزایش داد و با بیست و چهار برابر کردن نرخ دلار دولتی یک شوک ارزی را به تمام کشور وارد نمود!

تعدیل اقتصادی دولت هاشمی،ایجاد تورم 50درصدی را رکورد زده بود،در مشهد به بهانه ی خراب کردن خانه مردم توسط شهرداری،زمینه اعتراضات مردم را در چندین شهر بزرگ کشور ایجاد کرد و تعداد زیادی از مردم کشته شدند و برخی گروهک های ضد انقلاب نیز تا توانستند از این اعتراضات سو استفاده بردند!در سال 72،دوره ششم ریاست جمهوری،ارای هاشمی به یکباره پنج میلیون دیگر نیز کاسته شد و مشارکت مردم در انتخابات ششم،پایین ترین مشاکرت در انتخابات های ریاست جمهوری با 50 درصد مشارکت لقب گرفت!هاشمی که در دوره پنجم رقیب قوی و قدرتمندی نداشت! در دوره ی ششم با وجود شرایط بد عملکردی در اقتصاد خیالش راحت تر بود!چون به جز توکلی و..رقیب دیگری نداشت و میدانست حتی با این شرایط بد عملکردی دوباره انتخاب میشود و چنین نیز دوباره شد!

علیرضا
۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۳ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱ نظر

نمی دانم!شاید مشکل من و امثال بنده این باشد که کمی تا حدی حرف هایمان را رک و صریح می زنیم،اگر در جمع تعدادی از دختران بگوییم به بی ادبی متهم میشویم و اگر در جمع تعدادی از مردان بگوییم به ثروتمند بودن و غیره!

اما نمی شود حقیقت را نگفت و نمی شود این حقیقت را در سینه نگه داشت و به زبان نیاورد!

اما چه کنیم که خانواده هایمان و زندگی مان و نسل مان و ... همه در خطر است.مهم ترین معضل امروز جامعه ی ما اشتغال و کار است،در کشوری هستیم که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنیم،تعداد بسیاری از مردان بیکار هستند،و وضع ازدواج جوانان بسیار نامناسب و معیشت خانواده در خطر است.

حالا با تمام تفاسیر و تمام بحث ها معلوم نیست چرا در کشوری که مردان وضع کار خوبی ندارند عده ای از پسران رو به تن پروری اورده اند؟ معلوم نیست چرا برخی ها حاضرند خودشان در خانه لم بدهند و یا استراحت کنند و یا در شغل خودشان راحت طلب باشند ولی اجازه بدهند همسرشان در جایی بیرون از خانه مشغول کار شود؟

اشتباه نکنید و سریع موضع گیری نکنید،اما مشکل اصلی از خود بانوان و خواهران محترم است.چرا برخی خانم ها اصرار دارند در بیرون از خانه کار کنند؟ چرا برخی از خانم ها فکر می کنند اگر هرچه بیشتر شبیه به مردان شوند و به مانند مردان،بتوانند پول دربیاورند!قهرمان هستند؟ این تفکرات فمینیستی چگونه در ذهن زنان ایرانی رسوخ کرده است؟

کار به جایی رسیده است که دختران به این امید وارد دانشگاه و مراکز اموزشی میشوند که در اینده بتوانند شغلی برای خود پیدا کنند! لطفا مغلطه نکنید! منظور ما همه رشته ها و شغل ها نیست! برخی مشاغل مثل معلمی یا پزشکی نیاز جامعه است که زنان نیز در ان حضور داشته باشند!(که حتی در این بین نیز استثناهایی است) ولی ایا با وجدانتان میتوانید کنار بیایید و از خیر لفظ خانم دکتر و خانم مهندس و خانم کارمند فلان پایه بگذرید و به فکر تربیت نسل بعد یعنی فرزندانتان باشید؟

بعضی ها عشقشان این است که به مانند همسر خود کار کنند و به زعم خود فکر میکنند اگر بتوانند مستقلا پول در بیاورند یعنی این که خیلی زرنگ هستند! ولی باید گفت زهی خیال باطل!

وقتی به فلان دختر میگوییم چرا دوست داری خودت در بیرون از خانه مشغول باشی و کار کنی،او میگوید دوست دارم مستقل باشم! مثل این می ماند که به یک مرد بگویی چرا دوست داری خانواده داشته باشی و او بگوید چون دیگران دارند!!!

علیرضا
۱۹ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۷ نظر
این مطلب طنز را برای هفته نامه 9 دی نوشته بودم!که در اینجا منتشر شده...



موضوع انشاء: دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟
کشف انشای یک حقوغ‌دان در کودکی...
ما اهل اینجاییم، من همیشه دوست داشتم روزی به تهران بروم، آخه اونجا بزرگ‌تر از اینجاست، اونجا آدم‌های بزرگی هستند، دوست دارم بروم درس بخوانم تا کسی بشوم، مادرم همیشه من را دعا می‌کند، می‌گوید تو روزی مرد بزرگی می‌شوی، دیروز که داشتم به خانه‌مان می‌رفتم، آرش جلوی من را گرفت و گفت هرچی خوراکی داری باید به من بدهی وگرنه من تو را می‌اندازم توی گل ولای تا لباس‌هایت کثیف بشود، من ترسیده بودم، چون مادرم می‌گوید نباید لباس‌هایت را کثیف کنی! برای همین به آرش پیشنهاد دادم که من خوراکی‌هایم را به تو می‌دهم و تو بذار من به خانه بروم، او قبول کرد...
 هر دو تایمان از معامله راضی شده بودیم، به قول عمو، که از آدم‌های بزرگی است، هر دویمان بازی را برده بودیم... من عمو را زیاد دوست دارم، او هم من را دوست دارد! دیشب خواب دیده بودم که در آینده دوستی خوشخنده پیدا می‌کنم. دیدم او رفته خارج درس خوانده، او پدر پول داری دارد، تعبیرش را از میرزا شنیدم که می‌گفت خوابت تعبیر میشه.

من دوست دارم بروم ملا شوم، چون که شنیدم ملا شدن از آدم شدن آسان‌تر است، برادرم دوست ندارد که ملا شود ولی من دوست دارم فامیلم را عوض کنم، سرکوچهٔ ما یک گروهبان شاهنشاهی زندگی می‌کند، او در خانه‌اش گازانبر دارد و هیکل بزرگی دارد، من از سیبیل‌هایش می‌ترسم، آدم ترسناکی است! یکی از دوستانم بابایش بهش گفته وکیل‌ها فقط یک کیف پر از کاغذ دارند، وخوش تیپ هستند، ولی ما در خانه‌مان به جز یک بیل و آفتابه حلبی، یک داس هم داریم، من طرز کار با داس را از دوستم یاد گرفتم.
من دوست دارم یک حقوق‌دان بشوم و همه به من افتخار کنند. من دوست دارم رئیس بشوم و همهٔ آدم‌های بیکار فامیلمان را استخدام بکنم، پدر یکی از دوستانم همزمان با گرفتن دیپلمش از دبیرستان شهرمان، توانسته لیسانسش را از تهران بگیرد، در محلهٔ ما کسی سیکل ندارد، اگر من دوسال دیگر درس بخوانم، معلمان گفته است که تو می‌توانی سیکل بگیری، یادم هست هر وقت معلممان سر من و بچه‌های کلاس داد کشیده است و ما ترسیده‌ایم، من احساس غرور و عزت می‌کنم که از آدم با قدرتی می‌ترسیم. در شهر کوچک ما کدخدایی هست که قبلا پدرش خان بوده، یعنی او خان‌زاده است.

 او شاه را خیلی دوست دارد، ما هم از او و بچه‌هایش حساب می‌بریم، او هر وقت دوست دارد راه آب قنات را به مردم می‌بنندد، چون اهالی محله ما تنبل هستند نمی‌خوان خودشان قنات بکنند، کار خوبی کردند، چون قنات لباس‌های آدم را کثیف و خاکی می‌کند.
من می‌خواهم در فرنگ درس بخوانم، می‌خواهم حقوغ بخوانم، معلممان می‌گوید حقوغ، دو تا قاف دارد، ولی من می‌دانم که مثل قله قاف، حقوق هم یک قاف دارد...
مادرم هر وقت از دست بابام عصبانی می‌شود می‌گوید مرغ یکپا دارد! ولی مرغ‌های خانه کدخدا با اینکه دوتا پا دارند، همیشه با یکپا می‌پرند و بال‌هایشان را باهم و کنار هم می‌ذارند، مرغ‌هایشان در کوچهٔ پشتی ما پیاده روی می‌کنند...
راستی آقا معلممان گفته دیگر از این انشا‌ها، ننویسم، چون آقامدیر خوشش نمی‌آید، او دوست کدخدا است، او همیشه کروات می‌بندد، عمو کروات ندارد، او باغ پسته در شهرشان دارد، او دوست دارد پنج تا بچه داشته باشد و همه‌شان اهل تجارت و زرنگ بازی باشند، ولی من دوست دارم یک حقوق‌دان بشوم، چون دوستم می‌گوید حقوغ‌دان‌ها می‌توانند همهٔ جاده‌ها را آسفالت کنند، آخه دوست باباش دیروز یک نفر را ورداشت یکجایش را آسفالت کرد، من و دوستم نمی‌دانیم کجا را برایش آسفالتکاری کرده، چون دوستم می‌گوید از دیروز اون آدمه دیگر حرفی نزده....
ولی پدرم می‌گوید آسفالت کاری، کار قیرگونی کار‌ها است، من شاید در آینده بتوانم معنی این حرفش را بفهم، راستی پدرم هر وقت نمی‌خواهد به من پول بدهد، می‌گوید جیبم خالی است، دوستم خیلی شیروخورشید پرچم را دوست می‌دارد، من روزی‌‌ همان معامله ای که با آرش پسر قلدره کردم با دوستان کدخدا می‌کنم که بتوانم راحت بروم خانه.

علیرضا
۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹ نظر

1: وقتی شما بخاطر چیزی یا حسی دچار فشار باشید،سخت ترین خبرها برای شما شاید مربوط به همان موضوعاتی باشد که ذهن و روان شما را اذیت میکند،مثلا اگر شما دنبال آب باشید،کافیست کسی به شما بگوید فلانی ظرف آب را شکست و ریخت روی زمین! شاید شما بخاطر همین عصبانی شوید و یا ناراحت شوید،پس این میشود نقطه ضعف شما....

2:مردم ایران اسلامی در سال 1357 انقلاب کردند،خون دادند،جنگ 8 ساله را تحمل کردند،پای انقلاب در همه ی این 36 سال ایستادند،دشمن را نا امید کردند،ولی این دشمن هر ساله با نزدیک شدن به سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی از طرق مختلف سعی بر ایجاد نا امیدی و القای شکست و بدبختی  در مردم و به خصوص جوان ها کرده است.

گاهی از طریق شبکه های ماهواره ایی،گاهی از طریق برخی روزنامه های مورد دار! گاهی از طریق برخی افراد مسئله دار،نشان دار و بی نشان،کار کرده اند،پول خرج کرده اند،اما به لطف خداوند متعال به نتیجه نرسیده اند.

3:کشور ایران از ابتدای انقلاب با انواع تحریم ها مواجه بوده است،ولی از سال 91 شمسی،این تحریم ها تبدیل به جنگ همه جانبه اقتصادی شده است،مردم در زندگی و معیشت خود،دچار فشار شده اند،و با توجه به این مسائل دشمنان به صورت هدفمند،در کنار این جنگ اقتصادی ،دست به القای ناتوانی و.. زده است.

4:با ورود موبایل های اندرویدی و ...نصب و استفاده ی برنامه های پیام رسان رایگان و شبکه های اجتماعی موبایلی مختلف،از پار سال تا بحال،پیام های گوناگونی در رابطه با اختلاس و دزدی از بیت المال دست به دست می چرخد،البته غالب محتوای این پیام ها به صورت طنز است ! این نشان ازکاری هدفمند می دهد...

پیام هایی که قسمت های از متن پیام را وقتی میخوانیم متوجه میشویم قسمتی هنوز در دادگاه اثبات نشده و قسمت هایی هم دادگاه حکمش را داده...

5:از همه جالب تر این که بسیاری از افراد معنای کلمه ی اختلاس را نمی دانند! و میگویند چرا به جای اختلاس از کلمه دزدی استفاده نمی کنید؟ !! باید گفت اختلاس یعنی دزدین یا ربودن مالی  از دولت یا بیت المال،شاید برایتان عجیب باشد...

بعضی از این پیام آمده اند عناوینی که هنوز در حد ادعا باقی مانده،و هیچ کسی ثابت نکرده و یا این که ارزش سهام یک شرکت را به عنوان کلاه برداری از مردم  را با عنوان اختلاس یاد کرد اند! خب چه دلیلی میتواند داشته باشد ؟

بعد میایند جمع می بندند و میگویند آی مردم ببنید یعنی از هر ایرانی چند ده میلیون پول دزدیده اند!

خب این ها چه پیامی می تواند داشته باشد؟
یا پیام های دیگری که واقعا بویی از انسانیت برده نشده....

یا گاها میایند میگویند چرا ایران به حزب الله و.. کمک می کند؟ اما نمی گویند این کمک ها به چه مقدار است و محلش بودجه اش از کجاست ؟ نمی گیوند این کمکها،چقدر برای ایران تا بحال سود داشته ،اما از آن طرف سر قرار داد فلان سرمربی فوتبال که از بیت المال سالی ده میلیارد تومن میدهند ! اسمش را میگذارند سرمایه گذاری برای ورزش کشور! جالب این جاست این سرمایه گذاری،چند ده سال است که هیچ دستاوردی نداشته...!حال خرج فلان تیم های دیگر باشگاهی بماند...

وقتی سرنخ این پیام ها و سرمنشا اینها را در اینترنت جستجو می کنیم،به انجمن ها و صفحاتی در شبکه های اجتماعی موبایلی و.. برمیخوریم که اکثریت قریب به اتقاق آنها را افراد خارج نشین و گاها سلطنت طلب و منافق وهمجنس گرا و ... می یابیم!

(برای دریافت تصویر بالا با کیفیت بهتر و اندازه بزرگتر،بر روی آن کلیک کنید)


علیرضا
۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۴۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ نظر