آرمان احمدی نژادی یا آدم احمدی نژادی ؟
نمی دانم ! شاید شوری بوده! مثل این سینه زنان که یکهو ! شور می گیرند و می روند در عالم عاشقی! و یاشاید هم منتظر کسی بودند! یا شاید هم هیج کدامش !
ولی یک چیزی را خوب می دانم ! چیزی که از دل برآید بر دل نشیند!
همه مردم ایران حزب اللهی نیستند و همه ی حزب اللهی ها هم تیپ حزب اللهی ندارند ولی همه ی مردم ایران را هم نگویم ولی اکثر ایرانی ها اسلام را دوست دارند! اکثرشان حسینی بودن را دوست دارند ولی حالا چرا بعضی ها کارشان با دوست داشتن هایشان یکجا جمع نمی شود بحث دیگری است که در آینده با هم بحث می کنیم!
روستایی ها هم تیپ خودشان را دوست دارند! شهری ها هم همینطور ! اون بالاشهر نشینی که روزانه چند هزار تومن خرج ! لاک کردن ناخن های کثیفش می کند همین طور!
اگر ریا نباشد یکبار برای کنکجاوی رفته بودم اردوی جهادی ! یک پسره با هاش آشنا شدم ! تیپش مثل من نبود ! از من خوش تیپ تر بود ! (بماند که ما مثل رفتگران می گردیم!) موهاش را روغن می زد! هیکلش هم بدنسازی بود! در واقع الگوی بدن سازی شده بود ! راجع به مسائل سیاسی بحث کردم! از نظر سیاسی باهم جور نبودیم! ولی خیلی اهل حال بود! مهربان بود! و فداکار ! دلم نیامد باهاش ضد بشوم ! کلی هم بعدا باهم رفیق شدیم!
ولی بخاطر این هر دویمان برای اردوی جهادی آمده بودیم ! با هم کنار آمدیم ! دلیلش هم واضح بود!
این روزها که بعضی ها از سیاسی و روحانی و غیره را بگیر تا بعضی ها آدم های مغرض ! کلامشان یک کلام است! این که چرا به در سال 84 از احمدی نژاد حمایت کردیم!
در ماجرای اخلال در راهپیمایی در 22 بهمن ! در شهر مقدس قم ! یک عده همین را به ما می گفتند ! چرا به احمدی نزاد رای دادیم!
جواب ما هم یک کلام بود ! این بود ! که اگر دوباره به سال 84 برگردیم! دوباره اگر همان شرایط و کاندیدا ها باشند دوباره رای می دهیم ! درست است که پسر شلوغ ! یعنی محمود ! کمی تغییر کرده ! ولی بهتر از کسانی بود که از همان ابتدا چهره ایی ریاکار و .... داشتند!
مردم قبل از این که به آدمه ! یعنی رئیس جمهور فعلی رای داده باشند به آرمان ها او رای داده اند ! ولی حالا یک عده سعی می کنند ! که مردم در انتخابات سال 92 ! به کسی که ضد این آرمان ها و یا حداقل از این آرمان دور باشد رای دهند!
این آرمان ها همان ساده زیستی و عدالت و ولایت پذیری است!
چه می کند ! این صندلی های پاستور ! مرده را زنده می کند! چه برسد به دوران سازندگی و لیدر آن !
در انتخابات پیش رو ! کسانی کاندید خواهند شد ! که خود را از این آرمان دور نشان دهند و این را برای خود افتخار هم میدهند ! نمونه اش هم از کسانی هستند که از الان حرف از کاندیدا شدن می زنند!
اشکال ندارد ! این ها به سیلی خوردن علاقه دارند ولی این دفعه ملت انقلابی سیلی محکم تر از سوم تیر سال 84 می زنند !
اشکال ندارد! یک عده که فکر می کنند ! که مردم عاشق چشم و ابروی احمدی نژاد هستند و هرکسی را بیاورند که با مردم اسرائیل دوست باشید! بذار با فکر بهاری ! خوش باشند ! حتی اگر تایید صلاحیت شوند ! ملت فقط به آرمان احمدی نژادی رای می دهند ونه به فرد احمدی نژادی ! حالا می خواهد هرکسی باشد!
اشکال ندارد! بگذار یک عده فکر کنند که اگر رقیبشان در فتنه نابود شد! با شعار های گوناگون ! حتی اگر از طرف رهبری بر مسندی ! منتسب شده اند می توانند رای جمع کنند! مشاور و غیر مشاور هم ندارد!
ملت کارش را خوب بلد است ! گول ظاهر را نمی خورد ! یکبار می گفتند با امام (ره) عکس یادگاری داریم ! شدند فتنه گر و این بار کسانی دیگر می گویند ما انتخاب شده های رهبری هستیم ! و خدا می داند ..... سر این قصه دراز است...
اشکال ندارد ! هر وقت نقدی داشته باشی ! تو را می چسبانند به جریان انحرافی و اگر نقدی به جریان انحرافی داشته باشی می چسبانند به جریان قدرت و ثروت! دوران سازندگی !
مردم با ارمان هایشان زندگی میکنند ! و نه با کاپشن ! و نه با متروسازی تا فرودگاه امام ! و تاریخ نگاری ! در شبکه یک سیما و نه با یار هرکسی بودند!
اشکال ندارد ! بگذار یک عده ! را تا دفترش ! 40 نفر همراهی کنند ! و شعار تشکر تشکر بدهند ! و یک نفر از فرط خوشحالی نتواند احساساتش را بیان کند ! همانی که شده نماد بی بصیرتی !
ملت می دانند کدام سایت ها خبر ها را تغییر می دهند و کدام روزنامه ها عکس را !
ملت شعارشان این بود ! ما برای پیاز انقلاب نکردیم!
ملت جواب بداخلاقی هر کسی را خوب می دهند ! منتها جایش را بعدا معلوم می کنند ! بیچاره ها فکر می کنند ....... !
همین...
در ضمن در ادامه مطلب جدیدا یکسری از فرمایشات امام خامنه ایی در دیدار با هیئت دولت و دکتر احمدی نژاد در مرود شعار ها و آرمان از سایت خامنه ایی. آی آر آورده ام! بخوانید!
یکى از شعارهاى این دولت، عدالت است. عدالت یقیناً محور انقلاب بود؛ در این شکى نیست. هیچ دولتى هم از اول نیامده صریحاً بگوید من نمىخواهم طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از آقاى احمدىنژاد تشکر کنم که ایشان کار جدیدى کردند؛ عدالت محورى را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این کار خیلى بزرگى بود. وقتى که ایشان تبلیغات انتخاباتى مىکردند، به افراد خانوادهى خودم مىگفتم اگر آقاى احمدىنژاد رأى هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محورى را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهنها را به خودش متوجه کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأى دادند. این کار، کار مهمى است. بنابراین عدالتمحور بودنِ این دولت حرف بزرگى است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت، یک کار جدید است؛ خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید.
دولت اسلامى دشمنانى هم دارد. دولت اسلامى دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته
دشمنان شناخته شده هستند. همهى سلطهگران و دیکتاتورهاى دنیا به دلایل
واضح دشمن دولت اسلامىاند؛ چون دولت اسلامى با اصل سلطه و دیکتاتورى مخالف
است. کسانى هستند که به دین یا به ورود دین در عرصهى زندگى معتقد نیستند -
به اصطلاح سکولارها - اینها هم با دولت اسلامى مخالفند؛ مىگویند اقتصاد
باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگى اجتماعى از دین جدا
باشد، تحرکات و نشاطهاى مردمىِ عمومى از دین جدا باشد. مخالفتها هم در طیف
وسیعى انجام مىگیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضههاى جدى
کردن. مترفین بینالمللى - یعنى ثروتمندان عظیم جهانى که نفت و منابع
عمدهى جهانى را در اختیار خودشان مىخواهند و براى این کار دارند حداکثر
تلاش علمى و عملى را مىکنند - اینها هم جزو دشمنان بیرونى دولت
اسلامىاند. عرض کردیم دشمنها لزوماً دشمنى نمىکنند؛ بعضى از آنها
دشمناند، بعضى دشمنى کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضى وارد
میدان مىشوند و گلاویز مىشوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنى وجود دارد و
باید با هر کدام به نحوى برخورد کرد.
دستهى دوم دشمنان درونىاند؛ یعنى آفتها، بیمارىها و میکروبها. مرگ ما
بیش از آنچه ناشى از این باشد که دیگرى بیاید ما را بکُشد، ناشى از این است
که در درون خودمان اختلافى بهوجود مىآید. غالباً مرگهاى ما ناشى از
ویروسى، میکروبى، بیمارىیى و سلول عاصىیى است که سرطان درست مىکند؛ کمتر
ناشى از این است که کسى بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامى هم همینطور است؛
باید مواظب دشمنهاى درونىاش باشد؛ اینها آفتهایش است.
یکى دو مورد از این آفتها را بگویم. اولِ صحبت به بخشى از این آفتها اشاره
کردم. غفلت کردن و از راه منحرف شدن، یکى از آفتهایش این است که ما ادبیات
دینى را غلیظ کنیم؛ بدون اینکه مابازایى در عمل داشته باشد. این ما را،
هم به ریاکارى مىکشاند و هم ریاکارى را در بین مردم تشویق مىکند. اینکه
ادبیات دینى تقویت شود، من با آن هیچ مخالفتى ندارم؛ ولى باید مابازا داشته
باشد. بیش از آنچه در رفتارمان اسلامى عمل مىکنیم، در زبان و اظهار و
تظاهراتمان نخواهیم خود را جلوه دهیم. بیشتر اهمیت دادن به فرم تا به
محتوا، از آن آفتهاست.
نکتهى بعد، توجه به سادهزیستى است. یکى از شعارهاى خوب آقاى احمدىنژاد
مسألهى سادهزیستى است. این شعار، شعار بسیار مهمى است؛ این را نباید
دستکم گرفت. یک وقت هست که ما در زندگى شخصى خود مثلاً حرکت اشرافگونهیى
داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد،
مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوى چشم مردم
یک مانور اشرافىگرى مىدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همهاش حرام
است؛ بهخاطر اینکه تعلیمدهندهى اشرافىگرى است به: اولاً زیردستهاى
خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق مىشوند. ما نباید مردم را به
این کار تشویق کنیم. ممکن است در داخل جامعه کسانى پولدار باشند و ریخت و
پاش کنند - البته این کار بدى است، ولى به خودشان مربوط است - اما ریخت و
پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیتالمال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق
ریخت و پاش دیگران است. واقعاً «النّاس على دین ملوکهم». ملوک در اینجا
به معنى پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛
النّاس على دین ماها.
در یکى از تاریخها خواندم زمانى که ولیدبنعبدالملک خلیفه شده بود، چون
خیلى اهل جمعکردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتى بود، مردم کوچه و بازار
وقتى به همدیگر مىرسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را
آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنى
مردم همهاش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتى و امثال اینها حرف
مىزدند. بعد از ولید، سلیمانبنعبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمانسازى
بود و به کاخسازى و ساختمانسازى خیلى عشق مىورزید. این مورخ مىگوید
مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد مىآمدند، یکى مىگفت: آقا! شما کار
ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگرى مىگفت: آقا! شما فلان خانه یا
زمین را خریدید؟ دیگرى مىگفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟
حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربنعبدالعزیز آمد.
او اهل عبادت بود. مورخ مىگوید مردمِ کوچه و بازار وقتى به هم مىرسیدند،
یکى مىگفت: آقا! راستى شما دیروز دعاى ماه رجب را خواندید؟ دیگرى مىگفت:
آن دو رکعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یک تأثیر قهرى در رفتار
مردم دارد. سادهزیستى بسیار چیز خوبى است.
آدرس فرمایشات معظم اله به صورت کامل کلیک کنید!
فقط بقول یکی از دوستامون التماس دعای بینش.....
الان دغدغه ی فکری و کاریم زیاده... در اینده نزدیک ان شا الله دوباره سر میزنم و نظرم رو بطور کامل مینویسم...