در مسجد جوزستان،تفسیر قرآن میگفت،نزدیک انقلاب بازداشت شد و قبل از انقلاب!آزاد و رفت فرانسه و در کنار امام قرار گرفت.
قرآن را با محور مبارزاتی و ..تفسیر به رای میکرد!شهید مطهری و بهشتی بارها اعتراض کردند!ساواک هم سید محمد موسوی خوئینی ها را به جرم ارتباط با مجاهدین خلق بازداشت کرده بود!دقیقا زمانی که سازمان مارکسیست و تغییر عقیده داده بود!
خوئینی ها،بارها مطهری وشهید مفتح را به دلیل تدریس در دانشگاه در زمان شاه،سرزنش میکرد!در جلسات تفسیرش،از عباس عبدی و ملکی،میرداماد وپیمان و خالقی(اصلاحطلبانی که بعد از انقلاب سفارت آمریکا را اشغال نمودند) و..تا گودرزی طلبه ای جوان(رهبر گروهک فرقان) شرکت میکردند!
حتی یکبار خوئینی ها،مطهری را مصداق و یصدون عن سبیل الله نامید و گودرزی و دوستانش تحت تاثیر افکار او شدند! عطریانفرمیگفت گوردزی 20 سالش بود تفسیرات مبارزاتی از قرآن میکرد..! بعدا استاد مطهری و مفتح وسپهد قرنی را ترور و شهید نمودند،ولی ترور هاشمی رفسنجانی نافرجام ماند!
صباغیان،گروهک فرقان را نتیجه جلسات جوزستان و افکار شبه مارکسیستی موسوی خوئینی ها،میدانست!فرقان با مجاهدین خلق ارتباط داشتند وتا زمان دستگیری اعضا بازوی نظامی انها بودند..
قبل از انقلاب وقتی بازداشت بود،ملکی با همکاری مردم پول جمع کرد و برای خانواده او خانه ای خرید!بعد انقلاب،خوئینی ها،خانه را فرخت و به خانه باغ بزرگ و نجومی یکی از درباریان شاه انتقال داد و ساکن شد!
ناطق نوری میگفت در دادگاه از متمهان گروهک فرقان سوال کردم چگونه به نتیجه رسیدید که استاد مطهری را ترور کنید که انها گفتند ما تحت تاثیر جلسات مسجد جوزستان خوئینی ها قرار گرفتیم و عمل کردیم!
وقتی قرار شد سفارت آمریکا،گرفته شود،انجمن اسلامی مخالفت نمود،قرار شد با امام ره مشورت شود،ولی عده ای از دانشجویان با خوئینی ها مشورت میکنند،موسوی میدانست که امام مخالف است ولی خواست امام را در عمل انجام شده قرار دهد!سفارت که اشغال شد،امام دستور داد تا تمام اسناد افشا شود!ولی سند ارتباط بنی صدر با سفارت که جز اسناد امحا شده نبود و کاملا سالم بدست میاید!!! با دستور خوئینی افشا نمی شود!ولی در عوض خوئینی به دانشجوها میگوید بگردند تا سندی علیه شهید بهشتی پیدا کنند که ناکام میماند!
وقتی که شورای نگهبان نبود!خوئینی ها از طرف امام مامور بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری شد!او درحالی که ارتباط بنی صدر با جاسوسان آمریکایی را میدانست،بنی صدر را تایید صلاحیت نمود..!وقتی شهید بهشتی به رد صلاحیت جلال الدین فارسی اعتراض کرد،موسوی خوئینی ها او را افغانی نامید..
رجایی و باهنر که در انفجار شهید شدند،پرونده متهمین که برخی چهره های سرشناس چپ و اصلاحطلب در بین شان بود به جریان افتاد،با شهادت قدوسی و رازینی و برکناری لاجوردی از دادستانی انقلاب،موسوی خوئینی ها،شد دادستان کل کشور!تقی محمدی همدست کشمیری،در زندان،به صورت مشکوک کشته شد!خوئینی ها گفت خودم بازجویی ها را ادامه میدهم ولی هیچگاه جزییات پرونده را به وزیر دادگستری و آقای اردبیلی رئیس شورای قضایی به صراحت بیان نمیکرد!دوستانش در مجاهدین انقلاب،میگفتند پرونده را مختومه اعلام کن!ولی 62 نفر از نمایندگان به امام نامه نوشتند که پرونده پیگیری شود!از آن طرف 61 نفر از وزیران کابینه میرحسین موسوی و نمایندگان و..به امام نامه نوشتند پرونده مختومه شود و متهمین بی گناه اند!بسیار مواظب بهزاد نبوی بود که مبادا اتهامش ثابت شود...!
مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی در حضور امام خمینی با دادستان کل یعنی خوئینی ها ودادستان انقلاب وقت تهران سید ابراهیم رئیسی را جلسه میگذارد!خوئینی ها اعترافات متهمین حتی برای انها که کیفر خواست صادر شده (جرم اثبات شده)را انکار میکند و میگوید پرونده چیزی ندارد!ولی رئیسی به اردبیلی میگوید با نظر خوئینی ها مخالف است و جرم برخی ثابت و اعتراف کردند! ولی محمد موسوی خوئینی ها اصرارش را ادامه میدهد !
بعدا خوئینی ها به رئیسی دستور میدهد که مختومه شدن پرونده را به رسانه ها اعلام نماید...
شاید این چیزی هایی اینجا می نویسم درد باشد و شاید هم دردی که بسیاری از شماها تا بحال آن را تجربه کرده باشید!
قصد درد و دل کردن نیست اما باید گفت تا قبح برخی چیز ها ریخته شود و حداق سوزنکی زده باشیم به همه ی کسانی خود را مذهبی میدانند و یا حداقل جامعه ی ما آن ها را مذهبی می دانند....
کار امروز به جایی رسیده است که برخی از افراد چه پسران و چه دختران از اسم ورسم مذهبی بودن و شمایل!!! مذهبی بودن دارن آب میخورند و اگر به آنها بگویی شما؟ خودتان را مثل تکه پارچه بر فراز یک میل فلزی بلند به مانند پرچم اعلم می کنند تا عبرتی شوید برای دیگر افرادی که بخواهند نزدیک آنها شوند.
رسم و روسوماتی را این مذهبی نام ها!!! باب کرده اند که غیر مذهبی ها هم که در هیچ کدام از کارهایشان که رنگ مذهب که هیچ ! رنگ انسانیت دیده نمیشود،به طبع این مذهبی نماها که الی ماشاالله زیاد هم هستند، عمل میکنند!
همه و همه دم از مذهب و ساده زیستی میزنند ،اما اگر دختر و پسری،در دریایی عمیق گناه! فرو که هیچ،برای همیشه غرق هم شوند،اینان ککشان نمی گزد!
آری! درست حدس زده اید،این بیماری رسم مداری که بر پایه یکسری سبک زندگی غربی بنا شده و پوسته ایی مذهبی هرچند کم رنگ دارد،شده است سبک زندگی بسیاری از اینان!
کار به جایی رسیده است که برخی پسران که برای پیدا کردن همسر مناسب هستند به مشکل می خورند و دختران میهن!!! هر روز حساب افزایش عمر و گذشت جوانی خود را بکنند...
طرف چند ساعت پای منبر این عالم و فلان عالم می نشیند اما وقتی خواستگاری جوان مذهبی به در خانه اش میاید، اول نیم نگاهی به جیب های طرف می اندازند و خیال می کند که اگر پسرک پولش کم باشد!!!! احتمالا دخترش از گرسنگی به مانند فقیران آفریقایی جان را به جان آفرین،دو دستی تقدیم کند!
ازآن طرف خانواده هایی که دنبال دختر هستند،فکر می کنند آمده اند دنبال پک!!! لوازم خانگی تا دختر!فکر می کنند اگر اجاقش فلان نباشد و فرش آن طورکی نداشته باشد! نازپسرشان دچار عارضه دیسک کمر شود!!!!داستان مهریه بماند!
برخی دخترکان مذهبی هستند که به مانند فلان دختر آرایش کرده و بی حجاب! از چادر و حجاب خود دکانی برای مثبت انگاری و جذب پسران استفاده می کنند! اما قصه ی غم انگیز داستان آنجاست که وقتی پسری به هزار فکر و ترس!!! برای خواستگاری همان دختر دکان دار!!! میرود، با سوپر توقعات !!!! آن دختر مواجه میشود!
متاسفانه آمار مجردان بسیار بالا رفته و برخی از مسئولین فکر می کنند که اگر هرجه بیشتر بر طبل مخالفت با تفکیک درست جنسیتی دانشگاه ها بزنند! فکر می کنند آمار ازدواج خود به خود بالا میرود ! در واقع دارند سری در زیر برف می کنند که هم خودشان و هم دیگر همفکرانشان بهتر می دانند با اختلاط دانشگاه ها و این طور سبک زندگی پرتوقع خانواده های امروزی فقط دارند آمارهای غیر رسمی روابط گناه آمیز جوانانی را بالا می برند که افسردگی بر برخی از آن ها غالب گشته!
کار دیگر جوانان جه مذهبی و چه غیر مذهبی به جایی رسیده است که فکر می کنند اگر گناه کنند در خلوت ولی تن به ازدواج ندهند ،عزتشان کمتر خدشه دار میشود و این یعنی فاجعه !
اگر دموکراسی در غرب جدیدترین و آخرین ابزاری است که به وسیله ی آن ، سرمایه داران بر توده های مستضعف و محروم می توانند مسلط باشند، مطبوعات بزرگترین خدمتگذار به این دموکراسی اند.یعنی بزرگترین عامل استثمار توده ها ،هیچ روزنامه ایی نمی تواند بی تفاوت باشد.
هر کدام از روزنامه ها و واقعیت ها را به گونه ایی که دوست دارند و می پسندند و صحیح می دانند نشان می دهند . جمله ی عالمانه ایی که لازم است بالای مطبوعات نوشته است، این نیست که دانستن حق مردم است .چون مطبوعات خود حجابی برای دانستن مردم هستند!
.... قلم به دست گرفتن و روزنامه نگار شدن فی نفسه کار مقدسی نیست مگر اینکه با انگیزه ی الهی باشد و در مقام عمل رعایت مصالح...
اگر افراد گرداننده ی مطبوعات صالح نباشند.به هیچ وجه در جهت روشنگری جامعه اقدام نخواهند کرد ! چون سخت است.روزنامه خوب داشتن و ساده تر است از رونامه ی بد زدن و این فرموده ی امام در سال های اول انقلاب است که فرمود : مجله بد زدن خیلی راحت است . مجله ی خوب زدن مشکل است . چون سخت است، از قبل قابل پیش بینی است که چقدر از مطبوعات ما صالح و در خدمت مردمند...
( حاج آقای پناهیان)
...یک عده از مطبوعات آنها که قلم به دست دارند، قلم های انحرافی است، صحیح نمی نویسند.غلط می نویسند،ضد اسلام ضد قانون ضد رهبری و ضد خدا می نویسند.و این چنین الان مشغول فعالیتند، یک هدف این بود که چرا در مملکت اسلامی که پیش از صد هزار جوان در راه خدا و در راه دینش داده است، یک چنین چیزی می نویسند؟ من این اعتراض را تایید می کنم. بسیار عالی است،ما هم همین جور می گوییم،بزرگان و متدینین هم همین جور می گویند و این یک هدف است......
من عرض می کنم که حتی در زمان پهلوی ملعون و طاغوت که هیچ علاقه به روحانیت نداشتند و دشمن روحانیت بودند و من یک عمر را در این مدرسه ی فضیه در این کشمکش گذراندم.آن دولت خبیث هیچ گاه به مقام روحانیت توهین نمی کرد اگر به افراد چیزی می گفت. می گفت روحانی نماها....ما با دولت مخالف نیستیم ، با رئیس جمهور مخالف نیستیم . ما از این نهاد ایراد داریم و از این شخص!....
قلم به دست ها آنچنان زرنگدند ، آنچنان راه شیطنت را بلدند ، چون در همین راه تحصیل کرده اند ، تحصیلات دیگری که ندارند،در همین راه تحصیل کرده اند، آنچنان فردا منعکس می کنند که با رئیس جمهور و با دولت مخالفند ، با چه مخالفند ، عصر ارتجاعی را می خواهند ایجاد کنند ، چه کار بکنند و این حرف ها !