فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

بسم الله
هر چیزی یک فرهنگی دارد
پرواز هم فرهنگ خود را دارد...
...........................................
استفاده از عناوین و مطالب فقط با ذکر نام فرهنگ پرواز
مجاز است! اخلاق در امانت داری....
در غیر این صورت شرعا و قانونا حرام است.
...........................................
فرهنگ پرواز چه با همین عنوان و
چه با عنوان های
نزدیک به فرهنگ پرواز . ارتباطی ندارد
...........................................
برای مشاهده بهتر فرهنگ پرواز از مرور گر
Mozilla Firefox استفاده کنید.

بایگانی

آخرین مطالب

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبری» ثبت شده است

معمولا اندیشه ها و سخنان بزرگان،بعد از گذشت مدتی یا به فراموشی سپرده میشوند یا به دلایل مختلف حزبی سیاسی و مذهبی و اجتماعی دست به تحریف در آرا و سخنان آنها زده میشود....

از این رو و با توجه به سابقه ی علمی و سیاسی حضرت آیت الله  مصباح یزدی،سعی بر آن داشتیم که به بازخوانی قسمتی از سخنان ایشان که در دوران سیاه اصلاحات در پیش از خطبه های نماز جمعه و دیگر سخنرانی ها و مصابحه های ایشان که بیشترین واکنش منفی از سوی جریان لیبرال و اصلاحطلب و منحرف داشته است بپردازیم.

گفتنی است در سری بعدی،در صورت قید حیات،به انتشار دیگر سخنرانی ها با ذکر دقیق تاریخ از ایشان و دیگر بزرگان خواهیم پرداخت.

در صورت تمایل میتوانید در وبلاگ ها و شبکه های مختلف اجتماعی انتشار دهید .

برای یاری رسانی به ما،لطفا تصاویر را مخدوش نکنید و ذکر منبع فراموش نشود....

حتما اگر نظری در مورد محتوای صحبت ها،رنگ بندی تصاویر و... داشتید،از ما دریغ نفرمایید.

باتشکر

توجه : برای مشاهده بهتر و باکیفیت تر تصاویر بر روی هر کدام از انها میتوانید کلیک کنید!


سابقه ی آشنایی با رئیس جمهور


علیرضا
۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۲۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹ نظر


بنده سندی را دیدم که در آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه می کنند که ما باید کاری بکنیم که این عقیدۀ به مهدویت، به تدریج از بین مردم زایل بشود! آن روز استعمارگرهای فرانسوی و استعمارگرهای انگلیسی در بعضی جاهای آن مناطق بودند – فرقی نمی کند که استعمار از کجا باشد – استعمارگرهای خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیدۀ به مهدویت در بین این مردم رایج است، ما نمی توانیم اینها را درست در اختیار بگیریم! ببینید عقیدۀ به مهدویت چه قدر مهم است! چه قدر خطا می کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجددطلبی می آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اینکه بدانند دارند چه کار می کنند، مورد تردید و تشکیک و اینها قرار می دهند اینها همان کاری را که دشمن می خواهد، راحت انجام می دهند!
امام خامنه ایی 1376/9/25
علیرضا
۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۸ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۴۴ نظر
1:وقتی که کسی چیزی را پی در پی تکرار نماید و اطرفیان هم به طبع آن شخص،همان کار را تکرار کنند،به صورت ناخودآگاه امر بر همان فرد و اطرافیان و ایضا سایرین و حتی شاید مخالفان و منتقدین نیز مشتبه شود که بله این فرد این کار از اوست و ...
حکایت جناب آقای هاشمی رفسنجانی و برخی از اطرافیان وی نیز از این قائده مستنثنی نبوده است!
بعد از رحلت امام در 14 خرداد 68،و جلسه فوق العاده ی خبرگان رهبری،به منظور تعیین جانشین امام خمینی (ره) تشکیل شد و بعد از انتخاب آیت الله خامنه ایی به عنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی،از آن تاریخ تا بحال،چیزی به صورت تقریبا غلط رواج یافت که خاطره گویی شخصی به نام علی اکبر هاشمی رفسنجانی،باعث این انتخاب گردیده است! ولی از آنجایی که نسل ها درحال تغییر هستند ،این رواج غلط تبدیل به تاریخ پردازی غلط از سویی عده ایی شده است....

2: هاشمی و اطرافیان وی همواره بر روی خاطره گویی وی از نظر امام خمینی با عنوان این که از امام پرسیدم بعد از شما ما کسی را نداریم برای رهبری و اشاره امام خمینی به آیت الله خامنه ایی و مناسب بودن ایشان اصرار می کنند و این در حالی است که این خاطره گویی در ابتدای جلسه پرداخته نمی شود ! اما چرا ؟
بعد از قرائت نامه امام ره به آیت الله مشکینی ره،در خصوص عدم لازم بودن شرط مرجعیت و کافی بودن داشتن اجتهاد برای ولی فقیه و اظهارات موافقین و مخالفین،خبرگان رهبری تایید کردن که شرط مرجعیت لازم نیست و بحث درباره ی شورایی بودن و یا فردی بودن رهبری کشیده شد...
تا قبل از این به دلیل مشکلاتی که شورا در خصوص قوه قضاییه و مسائل پیرامون شورای قضایی وجود داشت،شورای قضایی تبدیل به فردی گشته بود و با توجه به این نکته و همچنین شورای صداوسیما و تبدلی آن..موافقین و مخالفین شورایی و فردی هر کدام به اظهار نظر خود پرداختند...
آیت الله حائری به عنوان مخالف شورایی شدن و دفاع از فردی شدن رهبری سخنرانی کردند و ادله های محکمی آوردند ولی نظر هیت رئیسه روی شورایی شدن رهبری بود و این درحالی بود که هاشمی رفسنجانی از نظر امام روی آیت الله خامنه ایی اطلاع کامل داشت ولی او با شورایی شدن رهبری موافق بود!
3: فرد مخالف بعدی شورایی شدن آیت الله جنتی بود که دلایل مخالفت خود را با شورایی شدن بیان کرد،اما نکته جالب تر و پر اهمیت تر درباه ی نحوه رای گیری درباره  ی شورایی شدن و یا فردی شدن رهبری بود!
اول از همه نظر هیات رئیسه بود که از شورایی شدن دفاع میکرد ! دوم این که در مخالفین رهبری فردی و لذا در واقع موافقین شورایی شدن اصرار داشتند که که در رای گیری برای شورایی شدن،مخالفین باید قیام کنند و این در حالی بود که در جلسات باید موافقین قیام کنند و نه مخالفین! به این دلیل که وقتی مخالفین قیام کنند ،آرای ممتنع نیز موافق حساب شده و رای موافقین به صورت کاملا مکانیزه زیاد می شود!

نکته بعدی ماجرا این جاست که هیات رئیسه که در عمل، از سوی هاشمی رفسنجانی هدایت میشد! نظرش این بود که اول درباره ی رهبری فردی رای گیری شود تا شاید رای نیاورد و سپس رای گیری درباره ی رهبری شورایی بشود و رای بیاورد!
اما از بد حادثه برای یک عده و خوب حادثه به خواست خداوند،رهبری فردی با نسبت آرای زیاد و قاطع رای میاورد ! یعنی تمام موافقین رهبری فردی قیام میکنند و حتی دو سه بار شمار میشود! و نظر قاطع خبرگان با رهبری فردی میشود!
و این در حالی بود که طبق حاطرات خود آقای هاشمی، آرای مخالف شورای رهبری،45 رای از 65 رای بود و این یعنی مخالفت 70 درصدی خبرگان رهبری با شورایی شدن رهبری! و این یعنی نبود هیچ گونه شبهه در آرا...
نکته پر معنی و با اهمیت ماجرا آنجاست که در تمامی ترکیب های شورای رهبری چه رهبری سه نفره و چه 5 نفره،نام آیت الله خامنه ایی در تمامی ترکیب ها بود! و این یعنی نظرقاطع خبرگان رهبری بر داشتن صلاحیت آیت الله خامنه ایی.
مرحوم آیت الله بنی فضل زنجانی نیز می گوید: .... البته باالتفاق آقای خامنه ایی یکی از اعضای شورا بود،این را همه قبول داشتند یعنی در میان خبرگان حتی یک نفر نبود که بگوید شورا باشد ولی آقای خامنه ایی در آن نباشد!

علیرضا
۱۷ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۰۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ نظر

1: وقتی شما بخاطر چیزی یا حسی دچار فشار باشید،سخت ترین خبرها برای شما شاید مربوط به همان موضوعاتی باشد که ذهن و روان شما را اذیت میکند،مثلا اگر شما دنبال آب باشید،کافیست کسی به شما بگوید فلانی ظرف آب را شکست و ریخت روی زمین! شاید شما بخاطر همین عصبانی شوید و یا ناراحت شوید،پس این میشود نقطه ضعف شما....

2:مردم ایران اسلامی در سال 1357 انقلاب کردند،خون دادند،جنگ 8 ساله را تحمل کردند،پای انقلاب در همه ی این 36 سال ایستادند،دشمن را نا امید کردند،ولی این دشمن هر ساله با نزدیک شدن به سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی از طرق مختلف سعی بر ایجاد نا امیدی و القای شکست و بدبختی  در مردم و به خصوص جوان ها کرده است.

گاهی از طریق شبکه های ماهواره ایی،گاهی از طریق برخی روزنامه های مورد دار! گاهی از طریق برخی افراد مسئله دار،نشان دار و بی نشان،کار کرده اند،پول خرج کرده اند،اما به لطف خداوند متعال به نتیجه نرسیده اند.

3:کشور ایران از ابتدای انقلاب با انواع تحریم ها مواجه بوده است،ولی از سال 91 شمسی،این تحریم ها تبدیل به جنگ همه جانبه اقتصادی شده است،مردم در زندگی و معیشت خود،دچار فشار شده اند،و با توجه به این مسائل دشمنان به صورت هدفمند،در کنار این جنگ اقتصادی ،دست به القای ناتوانی و.. زده است.

4:با ورود موبایل های اندرویدی و ...نصب و استفاده ی برنامه های پیام رسان رایگان و شبکه های اجتماعی موبایلی مختلف،از پار سال تا بحال،پیام های گوناگونی در رابطه با اختلاس و دزدی از بیت المال دست به دست می چرخد،البته غالب محتوای این پیام ها به صورت طنز است ! این نشان ازکاری هدفمند می دهد...

پیام هایی که قسمت های از متن پیام را وقتی میخوانیم متوجه میشویم قسمتی هنوز در دادگاه اثبات نشده و قسمت هایی هم دادگاه حکمش را داده...

5:از همه جالب تر این که بسیاری از افراد معنای کلمه ی اختلاس را نمی دانند! و میگویند چرا به جای اختلاس از کلمه دزدی استفاده نمی کنید؟ !! باید گفت اختلاس یعنی دزدین یا ربودن مالی  از دولت یا بیت المال،شاید برایتان عجیب باشد...

بعضی از این پیام آمده اند عناوینی که هنوز در حد ادعا باقی مانده،و هیچ کسی ثابت نکرده و یا این که ارزش سهام یک شرکت را به عنوان کلاه برداری از مردم  را با عنوان اختلاس یاد کرد اند! خب چه دلیلی میتواند داشته باشد ؟

بعد میایند جمع می بندند و میگویند آی مردم ببنید یعنی از هر ایرانی چند ده میلیون پول دزدیده اند!

خب این ها چه پیامی می تواند داشته باشد؟
یا پیام های دیگری که واقعا بویی از انسانیت برده نشده....

یا گاها میایند میگویند چرا ایران به حزب الله و.. کمک می کند؟ اما نمی گویند این کمک ها به چه مقدار است و محلش بودجه اش از کجاست ؟ نمی گیوند این کمکها،چقدر برای ایران تا بحال سود داشته ،اما از آن طرف سر قرار داد فلان سرمربی فوتبال که از بیت المال سالی ده میلیارد تومن میدهند ! اسمش را میگذارند سرمایه گذاری برای ورزش کشور! جالب این جاست این سرمایه گذاری،چند ده سال است که هیچ دستاوردی نداشته...!حال خرج فلان تیم های دیگر باشگاهی بماند...

وقتی سرنخ این پیام ها و سرمنشا اینها را در اینترنت جستجو می کنیم،به انجمن ها و صفحاتی در شبکه های اجتماعی موبایلی و.. برمیخوریم که اکثریت قریب به اتقاق آنها را افراد خارج نشین و گاها سلطنت طلب و منافق وهمجنس گرا و ... می یابیم!

(برای دریافت تصویر بالا با کیفیت بهتر و اندازه بزرگتر،بر روی آن کلیک کنید)


علیرضا
۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۴۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ نظر

اوایل دهه هفتاد با روی کار آمدن دولت سازندگی و رویکرد تکنوکراتی شدید ،این جماعت  راهی برای پیش برد اهداف می یافتن تا این که با سقوط اتحاد جمهوری های شوروی و متقابلا به فنا رفتن و اثبات ناکار آمدی اقتصاد سوسیالیسمی و همچین تجربه ی سخت و پرهزینه همین اقتصاد دولت محور و دولت مالکی در دولت میرحسین موسوی! جماعت عاقل پندار سازندگی که خود را در بهترین حالت برای رسیدن به اهداف ناقص اقتصادی می دیدند،اقتصاد کاپیتالیسمی یا همان سرمایه محوری را در دستور کار قرار دادند.

اما از آنجایی که با شرایط بعد ازجنگ و روابط خارجی آن زمان مواجه بودند،برای این که بتوانند به اقتصاد جهانی بیشتر نزدیک شوند ،تمام معادلات اقتصادی خود را بر محور فروش نفت و تبادل کالا با ارز آمریکا یعنی دلار استوار ساختن و کار به جایی رسید که این جماعت به ظاهر اقتصاد دان،اوج پیشرفت علمی خود را ترجمه و کپی کاری مقالات اقتصادی غربی و اوج پیشرفت صنعتی را کپی کار  و وارد کردن تکنولوژی مونتاژ قطعات گوناگون به جای وارد کردن علم طراحی و ساخت بود.

همان زمان دولت وقت ،برای این که بتواند هرچه سریع تر و دقیق تر ،اقتصاد جنگ زده را به اقتصاد اروپا و آمریکا شبیه تر نماید،تمام وزارت خانه ها و نهاد های دولتی را مجبور به درآمدزایی بیشتر کرد!

اما به این نکته توجه نکرد که اگر وزارت خانه هایی مثل فرهنگ و علوم وآموزش بخواهند درآمدزایی کنند،چگونه باید واکنش نشان دهند؟

جواب سوال برای وزرات خانه ی علوم از یکی دوسال قبلش به همت فردی که اکنون خود را دلسوز مردم و اقتصاد نشان میدهد داده شده بود! ایجاد دانشگاه های غیر انتفاعی و در راس آن،ایجاد دانشگاه آزاد !

وزارت آموزش و پروش که خود را عقب تر از قافله میدید! با کپی کاری از طرح آمریکا در ایجاد مدارس غیرانتفاعی! راه حل خود را پیدا کرد!

 از آن طرف نهاد های نظامی از ماجرا عقب نماندند! اقدام به طرح فروش سربازی!!! همانند آنچه که فریدمنی ها در آمریکا و دیگر کشورها کرده بودند کردند!و همان زمان اسم آن را راه حل گذاشتند...

کار به جایی رسید که وزارت فرهنگ که متولی امور فرهنگی کشور درآن سالها بود،اقدام به واردات دخانیات و سیگار کرد!

خب وقتی کار به اینجا ها برسد،از دلش افرادی مثل مهاجرانی و مخلملباف اگر در نمی آمدند باید شک می کردید!

اقتصادی پایه ریزی شد که شکاف طبقات اجتماعی را افزایش داد،سطح توقعات عمومی مردم را بالا برد،رفاه زدگی و زندگی شرافی شوکت پیدا کرد....

وقتی که اینها را دیدند،از دست نهاد های انقلابی همچون سپاه پاسداران و ارتش نگران شدند! این دو نیرو به خصوص سپاه،با استفاده از ماشین های راه سازی اقدام به توسعه امور زیربنایی کرد اما ازآنجایی که دولت وقت و حتی دولتهای بعد ازآن هم به جای تولید درست سرمایه،فکر میکردن میتوانند با فشار به نهاد های مختلف آنها را واردار به تولید درآمد کنند، نگران شدند نکند سپاه هم مثل چند وزارت خانه ی دیگر راه را کج برود؟

هرچند که روحیه نهاد هایی مانند سپاه از زمین با آسمان با وزارت خانه های دیگر و نهادهای دیگر فرق میکرد،اما همین جماعت فریدمن پرست و غرب گرا درون دولت،از دهه هفتاد تاکنون نگران امثال سپاه اند!!!

بلایی که امروز اتفاق افتاده است این است که عدالت زیر سوال رفت،برکت در زندگی از بین رفت،سیستم ربوی بانکها تقویت شد،از مهم تر! امیال و آروزهای خود را در رابطه با مادر سرمایه داری مدرن آدام اسمیتی یعنی آمریکا می بینند!

این که میبینید عده ایی امروز در درون دولت فعلی به جای طرح دادن و برنامه دادن برای اقتصاد داخلی،راه به راه دنبال مذاکره با آمریکا هستند،همین است که شاگردان تحصیل کرده در دانشگاه های غربی،راهی جز میلتون فریدمن و... نمیابند!

اینهایی که در روزنامه های معلوم والحال زنجیره هر روز خواب برقراری رابطه با آمریکا را می بینند،چرا جواب نمیدهند کشور یونان با آن همه رابطه محکم با غرب و اتحادیه اروپا،چرا 5 تریلیون یورو !!! معادل 8 تریلیون دلار ورشکست شد؟

چرا پاسخ نمی دهند اسپانیا و فرانسه و انگلیس،هر کدام دو  سه تریلیون یورو! بدهی بالا آورده اند؟ مگر اینها رابطه ندارند؟ چرا دو سه غول خووروسازی آمریکا و ایضا شهر مهم و صنعتی دیتورید آمریکا ورشکست شد؟ و خود آمریکا با درآمد 4 تریلیون دلاری خود،بالای 19 تریلیون دلار بدهی بالا آورده است؟

چرا پاسخ نمیدهند نقش اقتصاد لیبرال سرمایه داری در اختلاس های چند هزار میلیارد تومنی  در ایران،چه بود؟ چرا با انداختن تقصیرات برگردن این دولت و آن دولت! مردم و نظام را میخواهند فریب بدهند؟

علیرضا
۲۱ دی ۹۳ ، ۱۸:۰۸ موافقین ۴ مخالفین ۱ ۱۱ نظر
فتنه 88 را فراموش نمیکنیم...

نکته : برای دریافت تصاویر در اندازه بهتر و بزرگتر،بر روی هر کدام از آن ها کلیک نمایید!


علیرضا
۰۷ دی ۹۳ ، ۲۰:۵۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۸ نظر
1) در مذاکرات هسته ایی که در سال گذشته در ژنو انجام شد،و با عنوان فتح الفتوح یا پیروزی بزرگ از طرف دولت فعلی از آن یاد میشود
،میزان امتیازاتی که داده اییم به حدی بود که باعث شده مذاکرات در حال انجام در وین به بن بست بخورد حتی اگر به توافق برسند صرفا
چیزی شبیه به پارچه ایی برای سرپوش گذاشتن بر کوزه ایی با دهانه بزرگ است!
در مذاکرات باید چیزی داشت تا با آن بتوان با طرف مقابل معامله کرد ولی به دلیل افتضاحاتی که در مذاکرات ژنو توسط تیم ظریف رخ داد،ایران چیز زیادی برای معامله برای مذاکرات هسته ایی ندارد!
2)در درون تیم دولت،یک بی اعتمادی شدید به مجلس و مردم وجود دارد واین بی اعتمادی را بی توان به لو رفتن ماجرای مک فارلین و رسوایی های برخی از شخصیت های سیاسی که در حال حاضر از آنان با عنوان حامیان دولت فعلی یاد میشود نام برد چرا که بعد از ماجرای مک فارلین،یک بی اعتمادی زیادی آمریکاییان نسبت به برخی مقامات ایرانی پیدا کرده اند که تیم فعلی مذاکرات ایرانی ترس زیادی از طرف
 مقابلش دارد ،به همین دلیل اجازه ی ورود خبرنگاران به مذاکرات را نمیدهند،مذاکرات همچنان در پشت درب های بسته ادامه پیدا میکند.

3)دولت حسن روحانی امید زیادی به کشور و دولت عمان برای رسیدن به توافق داشت،چرا که هر بار که کشور عمان میانجی بین ایران و آمریکا شده بود،با نتیجه ایی مورد قبول دو طرف تقریبا به پایین رسید ولی در چند روز گذشته مذاکرات عمان به جایی رسید که طرف ایرانی را
 به جایی به سال 1380 شمسی برد! و این یعنی یک ضعف بزرگ سیاسی دیپلماتیک برای دولت فعلی! حتی این شکست را میشد در چهره ی دکتر روحانی بعد از مذاکرات مسقط دید!!!

4) طرف آمریکایی اصلا راضی به لغو تحریم ها نیست و خواهان امتیازات بیشتر از طرف ایرانی برای تعلیق موقت تحریم ها آن هم با کلی
 شروط مختلف است در حالی که لغو که بماند! تعلیق تحریم های اصلی مربوط به کنگره ایی است که دیگر دست باراک اوباما و دوستانش نیست !
واین یعنی فشاری مضاعف بر تیم هسته ایی دولت روحانی !

نکته مهم تر و البته نارحت کننده تر اینجاست که حتی اگر توافق جامع هسته ایی(دقت شود،تاکید بر هسته ایی دلیل دارد) بین دولت های
 ایران و آمریکا و باقی 5 کشور بسته شود،دولت آمریکا میتواند فقط تحریم هایی که مربوط به دولت آمریکاست را موقتا!!!! بردارد و اگر دولتی
بعد از دولت فعلی آمریکا روی کار بیاید،تضمینی برای اجرای این توافق احتمالی نیست! واین یعنی فاجعه روی فاجعه....

5)متاسفانه آمریکا سعی دارد موضوع موشک های ایرانی و حزب الله و سپاه قدس را از طریق چانه زنی و فشارهای سیاسی که با افزایش تحریم ها بعد از توافق ژنو انجام داده،در موضوعات توافق بگنجاند و سعی از عبور از خطوط قرمز ایران دارد!
حالا اگر بخواهیم از تغییرکابری راکتور آب سنگین اراک بگوییم خودش مرثیه ایی دیگری میخواهد!


علیرضا
۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۲:۴۸ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ نظر


قدس آزاد خواهد شد ...

...............................................................................................................................................

1:شاید شما در خیابان ،برای یکبار هم شده شاهد نزاع و درگیری و دعوای دونفر در خیابان بوده باشید،بیشتر کنجکاو می شوید چرا این دو نفر با هم دعوا می کنند،اگر از دعوای آن ها چیزی ندانید ، کمی صبر می کنید تا از لابلای گفتگوی آن ها چیزهایی را بفهمید،بعد که کمی دستگیرتان شد،می روید یا جانبدارانه و یا مثلا !!! بیطرف وارد دعوای آن دو می شوید، در واقع شما خواسته یا ناخواسته جریان شناسی دعوای این نفر را پیگیری میکردید! ولی وقتی بخواهید دعوای چند صد ساله دو گروه را پیگری کنید چز با خواندن تاریخ و پیگری مبانی فکری گروه های مختلف در طول تاریخ هیچ گاه نخواهید توانست جریان درستی را پیدا و قضاوت کنید.

این مشکل بیشتر در جوانان و مردم عامه به دلیل اطلاعات ناقص و شاید هم غلط و دیگر شرایط اجتماعی پدید می آید که گروهی که مثلا قبلا دارای پیشنه ی درستی نبودند با گذشت زمان به دلیل فراموشی مردم و یا تغییر شرایط ظاهری و نه باطنی جامعه ، آن گروه مثلا در انتخاباتی پیروز می شوند که تعجب نخبگان را حتی در پی دارد ...

اگر بخوهیم دچار خطای محاسباتی در شناخت جریان های سیاسی و فرهنگی نشویم ناچاریم پیشنه ی بزرگان مربوط به آن جریان ها و گروه ها را پیش روی خود بگذاریم.

مردم همیشه به بزرگان خود نگاه می کنند ،چون به آن ها اعتماد دارند و آن ها را آگاه به مسائل روز می دانند.

2: روشنفکران یکی از بزرگان مردم می توانند باشند. روشنفکر از دوکلمه ی روشن و فکر تشکیل شده،ریشه ی این کلمه از اروپا آمده است و بیشتر به نام انتکتوئل می شناسند و البته معادل های فرانسوی و... هم دارد.در واقع این معنا،معنای وصفی است ! و معنای اسمی آن به افرادی مربوط می کردند عقل گرا و اندیشه گرا می گفتند!

در اصطلاح در نظر مقام معظم رهبری دو جنبه ی مثبت که شامل معنای عام مثل فضلای جوان و روشنفکر حوزه و معنای خاص آن محافل دانشجویی و غیره ... و معنای اخص آن می توان به فرزانگی و هوشمندی و احساس درد مسائل اجتماعی و ... دارد.

در جنبه ی منفی آن روشنفکرانی که ویژگی های کلی معنای اخص را داشتند ولی در تعیین الگو از الگو های غربی و اندیشمندان عصر روشنگری اروپا استفاده کرده اند!

3:خاستگاه اصلی این نوع روشنفرکری (معنای منفی) از قرن 18 است،تا جایی که پالمر رابرت در توصیف آن می گوید : {مردم این دوره از صمیم قلب فکر می کردند که عصرشان ،عصر روشنگری عقاید بیکن،دکارت ....ایمان مردم به این دوره به قوای طبیعی عقل بشر بی اندازه زیاد بود، فی الواقع هرگونه احساسی نسبت به ماور الطبیعه ضعیف گردید! مردم متجدد نه فقط از شیطان هراسی نداشتندبلکه اعتقاد آن ها به خدا نیز زایل گردیده بود.}

به عقیده ی برخی ها ، دلیل نام گذاری آن عصر 18،این بود که قرون وسطی را عصر تاریکی و رنسانس بعد از آن و عصر ش را روشنگری نام گذاشتند و فیلسوفان آن عصر تمام همتشان این بود که با مشاهدات عینی و اومانیستی از جهان و هستی در مقبل تفکر سمبولیک دینی ، پیروان خودشان را روشنفکر و.. نام نهادند.بر همین اساس تفاسیر نوینی از عالم به نام جهان بینی روشن گری که به رازدزدایی از عالم و سطحی کردن و تقیلی پدیده ها همراه شد نامیدند.

4:در واقع از این دوره به بعد تمام نویسندگان ،متفکران و شاعران سعی بر این گذاشتند تا با جهان بینی روشنگری ،مسائل عالم هستی و جهان را با تفکرات خود خواسته شان جایگزین تفکر دینی عصر خود کنند!!در واقع اساس کارشان به اعتقاد جلال آل احمد مخالفت با کلیسا و پاپ و... خلاصه می شد.

که شهید آوینی می گوید :{کار این عقل (عقلی سیونالیستی روشنفکران غرب زده) در نهایت به کفر و الحاد می انجامد و بنابراین این انتلکتوئل ها در سراسر جهان اگر ماتریالیست و ملحد نباشند ،کافر اند...}

پس وقتی اولین آجر روشنفکری در غرب با سکولاریته و الحاد و انکار گذاشته شود،عاقبتش همینی است که امروز مشاهده می کنیم.

در بعد دینی روشنفکران یا دینی اند مثل عالمان دینی و تحصیل کرده های دینی که درد دین دارند هستند و روشنفکران سکولار که همان پیروان عصر روشن گری اروپا هستند که امروز هم در غالب برخی جریانات سیاسی فعلی در ایران اسلامی می بینیم ! دسته ی دیگری هم هستند که قائل به تفکیک نیستند !

علیرضا
۳۱ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ نظر

نابخشودنی

(یرای دریافت پوستر بروی آن کلیک فرمایید!)

آری بازهم 9 دی فرا رسیده است.روزی که ملت نشان دادند با دشمنان امام حسین (ع) . مصالحه  ندارند...


علیرضا
۰۸ دی ۹۲ ، ۱۵:۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ نظر

از زمانی که مردم این کره خاکی تصمیم گرفتند به جای لشگر کشی های چند صد هزار نفری ! یک کشور را به زانو دربیاورند روشی ابداع شد که اسمش شیک بود ! کارایی اش بالاتر بود ! به جای زره های فولادی و شمشیر های تیز و براق ! کت و شلوار های اتو کشیده و کراوات های ژیگول و صورت های با تیغ !!! صیقل داده را جایگزین کردند ! روشی ابداع شد که اسمش را گذاشتن دیپلماتیک !

دانشگاه های دنیای غرب با ایجاد این رشته ! به خوبی توانستند سربازان خود را از دیگر کشور ها با مبانی اعتقادی و فرهنگی خود تربیت کنند.

ظاهرش بسیار صلح جویانه و بر پایه ی گرفتن عکس های زیبا و یادگاری در جلوی دوربین و قهوه خوردن با میتران ها ! و فارلین ها ! و گاهی مثل رجب طیب اردوغان ! دعوا کردن با رفیق  ونه رقیب!!! در جلوی اذهان عمومی ! و حتی گاهی با فرستادن کبوتر نامه بر و بعضی اوقات با یک تماس تلفنی اهداف استعماری خود را پیش ببرند !

در این جا مهم دو تا چیز بود !

یک : اول از همه چهره ی دیپلمات ها ی وطنی آن کشور به دیلیل شکست باطنی در هر مذاکره و گفتگو در پیش اذهان جامعه  کشور خراب نشود تا بتوانند از طریق همان دیپلمات هایی که در کشور استعمار گر درس خوانده اند ! در پست خود باقی مانده و اهداف خود را پیش ببرند !

دوم : بتوان از طریق همان دیپلمات ها اهداف خود را در کشور هدف به نتیجه برسانند!

حال اگر یک دیپلمات ! در کشور استعمار گر دس نخوانده باشد و پایان نامه اش منطبق بر قرآن بوده باشد او را فردی معرفی می کنند با عناونی مثل نطق خوانی ! غیر قایبل انعطاف و خشک ! که با این کار ! مردم همان کشور مورد تهاجم ! خودشان آن دیپلمات را برکنار کرده و فردی را می آورند که دشمن او را خوش اخلاق و منعطف و گاهی مقتدر معرفی کرده ! لزوما اینجا ظاهر فقط مورد بحث نیست .بلکه سابقه ی فرد و این  که  مدرک را از کدام دانشگاه غربی گرفته باشد مهم تر است !

مردم کشور مورد تهاجم هم نگاه می کنند که بله ! او هم نماز می خواند و روزه می گیرد ! و هر چند گاهی بر منافع ملی کشورش تاکید می کند ! دشمن هم می خواهد همچین کسانی باشند ! در ظاهر هم نه همیشه ! بلکه گاهی امتیازاتی به کشور مورد تهاجم می دهد تا دیپلمات های آن کشور مورد تهاجم ! پیش مردم خود وجه ایی مثبت  داشته باشد !

از طرف دیگر فشار ها را هم زمان یا زیاد می کنند و یا در همان حد نگه می دارند. از طرفی همان کشور مورد تهاجم ! که مردان سیاسی اش !به خوبی درسشان را پیش همان استاد های غربی در دانشگاه های غربی فرا گرفته اند ! به بهانه ی اجرای برنامه های توسعه ملی ! و حتی گاهی با فشار روانی و در بعضی موارد فشار اقتصادی سعی دارند به مردمشان بقبولانند که یک راه بیشتر نیست ! راه ! فقط راه مذاکره ! حالا گاهی هم روی پافشاری بر روی منافع ملی ! مانور می دهند که ما از جنس آدم هایی که قرار داد های ظالمانه ترکمانچای و گلستان و ... امضا کرده اند نیستیم !

اصولا این نوع دیپلمات هایی که در غرب تحصیل کرده اند ! در همه ی کشور ها ! یک راهبرد اصلی دارند ! مخالفان و منتقدین داخلی شان را تندرو و جنگ طلب و دشمن هم وطنانشان معرفی می کنند ! این گونه دیپلمات ها از جنس همان هایی هستند که در کشور هایی مثل فلسطین و لبنان و مصر و اکوادور و پاکستان هستند ! همیشه یک خوش بینی کاذب به دشمنشان دارند ! رقیب داخلی شان هم بر مقاومت تاکید دارد.....


مثل امروز برخی ها در کشور ما همین است ! بچه ی کوچولو و قابلمه ی داغ !

کودک سعی دارد بر حس کنکاوی و خوش بینی !!! نسبت به دسته قابلمه داغ و این که در آن غذای خوشمزه ایی است ! دستان لطیف خود را بزند ! پدر و مادر سعی دارند نگذارند او همچین کاری انجام دهد ! کودک فکر می کند این ممانعت پدر و مادرش ! یک ظلم و یک مانع تراشی برای حس کنکاوی و خوش بینی اوست ! پدر و مادر تجربه دارند و از آن مهم تر تجربه هایشان را یادشان هست و از آن درس گرفته اند ! ولی کودک هم کم تجربه است و هم این که تجربه هایی هم که هر جند به صورت اندک داشته ! ولی نه آن ها را بخاطر دارد و حتی آن هایی هم را که بخاطر دارد با توجیه این که شاید این قابلمه با وجود داغ بودن بیش از اندازه اش ! با دیگر قابلمه های داغی که تا بحال به آن ها دست زده یا دیده فرق دارد ! 

علیرضا
۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۷ نظر