فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

بسم الله
هر چیزی یک فرهنگی دارد
پرواز هم فرهنگ خود را دارد...
...........................................
استفاده از عناوین و مطالب فقط با ذکر نام فرهنگ پرواز
مجاز است! اخلاق در امانت داری....
در غیر این صورت شرعا و قانونا حرام است.
...........................................
فرهنگ پرواز چه با همین عنوان و
چه با عنوان های
نزدیک به فرهنگ پرواز . ارتباطی ندارد
...........................................
برای مشاهده بهتر فرهنگ پرواز از مرور گر
Mozilla Firefox استفاده کنید.

بایگانی

آخرین مطالب

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تحریم» ثبت شده است


عید ولایت و امامت،عید سعید غدیر خم بر همگی مبارک...

.......................................................................................

1: برجام :  همان کشک بادمجان، پشم اش را می بافند،کشکش را می سایند،بادمجانش را کباب.

2:پاسپورت: در دولت فعلی، به عنوان زیر پایی استفاده می شود.

3:لنگه کفش: در بیابان ها بسیار یافت می شود،در جلوی آ«،دهانی گشاد،بندهایی ظریف،هیکلی پهن،با سر و صدای زیاد است،میگویند غنیمت است!

4: کوفت: از الفاظ و فحش های ورژن آینده شیخ است!مریدان شیخ می گویند مفت هم باشد،مشکلی نیست،چیزی  مثل همان لنگه کفش.

5:دست دیپلماتیک: چیزی که جیب بر ها بسیار در کوچه های تنگ و لوتی ،از آن استفاده میکنند،در زمان فعلی،یا در جیب است یا در حال ....!

6:برگشت پذیری: چیزی که مثل کش تنبان می ماند،اگر تضمینی نباشد،به مانند شکم برخی ها به عقب بر نمی گردد....

7:اتفاقی: یا همان یهویی ، چیزی که دیگران قبلش اول تیتر و پیش بینی اش می کنند،سپس به صورت کاملا یهویی اتفاق می افتد! آرزوی عجیب جیب بر ها..

8:زوغن : چیزی می مالند،ریخته اش را شیخان و مریدان معتدل نذری می کنند،معمولا در پیایان سفرهای 5 روزه اتفاق می افتد...

9:مرغ : در عزا و عروسی سربریده می شود،شادی یا غمش بستگی به توزیع اش دارد،معمولا در پخش میان مردمش،عزا و خرید هواپیمای تشریفاتی هیات دولت،شادی اش می باشد.

10:صرف شام : کاری که هر بار ننه ی آقازاده انجام میداد،دو کشور هم همدیگر را ماچ می کردند!گفتنی بعد از فاجعه ی منا،حاج خانوم رژیم غذایی گرفته است.

11: صرافی : کاری که پسر ننه ی آقازاده، برای گذراندن امورات زندگی در زندان انجام میدهد،گفتنی است نام برده (البته نامی برده یا آورده نشده) نیاز فوری به یک عدد سوسک کش دارد...

12: خوردوی ملی : به اعتقاد وزیر هزار میلیاردی، ملاک تشخصی ضد انقلاب از انقلابی ها می باشد،گفتنی است دوستان و همکاران و ...نام برده، برای مبارزه با ضد انقلاب از نوع خارجی آن استفاده میکنند.

13: خدابیامرز: لقب شاه سابق در این روزها،گفتنی است نام برده به علت زیادی عزت در مقابل اعراب،دخترش ، بحرین را به دامادی عربستان در آورد و کشور بحرین تشکیل شد!

14: جنگ ظفار : چیزی که همان خدابیامرز! با پول مردم در جنگ عمان شرکت کرد،گفتنی برخی مردم آن زمان به دلیل نبود من و تو،فارسی وان و.. جمله ی ما که خودمان بدبخت و گرسنه داریم چرا به ... کمک می کنیم را تکرار نمی کردند!

15: اکبرآقا: شاید بر وزن اکبرشاه،کسی می تواند رویای اون خدا بیامرز( همون خدا لعنتش کنه خودمان)را در ذهن خود بازفراوری کند.گفتنی ما اینجا هیچ نامی از نام برده،نیاورده ایم!

16:جزییات برجام : قدیم به مانند پسته بی مغز چو لب وا کند رسوا شود، می باشد.....

17:حق غنی سازی: چیزی مثل حق خاطره سازی می باشد، در زبان میتوان گفت،اما در عمل کارایی ندارد.

18: چیزی که قرار بود در دهان بازرسان و دوستان ایرانیشان در خصوص بازرسی از مراکز نظامی ریخته شود! گفتنی با فشار دوستان غرب دوست،به لطف دوستان سرد شده است...

19:قایم موشک : بازی که دیپلمات های ما با دوستان بازرسشان از سازمان ملل در پاراچین می کنند.

20: ساک ساک شایدم سک سک!: عملی که معاون وزیر خارجه در پایان بازی در پاراچین به صورت کاملا رسا و بلند و عزت مندانه اعلام کرد!

21:رکود : خارج شدن از آن به مانند دور زدن دور میدان تورم می ماند! 

22: چسب سازی: سیاست داخلی دولت معتدل در برخورد با منتقدان می باشد! گفتنی است از جدیدترین برچسبها، به کوچه های روستا و افراطی های نا امید کننده و .. نام برد...

همین...

علیرضا
۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر
این مطلب را برای پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز نوشتم که در این آدرس منتشر شده...


گویند مرحوم مغفور حاج عبید زاکانی در رساله ی تعریفات خود لغاتی را برای مردمان قرن هشتم تعریف کرده است که گویی برای مردمان این زمان بوده است. برخی نیز احتمال آن را میدهند که حاج عبید از اجداد یکی از نمایندگان پزشک مجلس بوده باشد که البته ما به این شایعاتی که خود میسازیم واقفیم که صحت ندارد...
حاج عبید زاکانی از همان قدیم الایام میدانست که وکیل یا همان حقوق دان به آنی گویند که حق را باطل گرداند و یا المیانجی (همان علامت + در ۵+۱) یعنی: آن که خدا و خلق از او راضی نباشند.
حال پیش بینی ما این است که این شاعر گران قدر، اگر زنده می بود و شاهد توافقات مختلف دولت می بود، قبل از زدن سکته ناقص خود چه کلماتی را به چه معانی تعریف میکرد. برای شادی روح این شاعر عزیز و روح توافقات قبلی و بعدی و جمیع انسان هایی که با خواندن این تعریفات به آن دنیا تشریف فرمایی میکنند، الفاتحه... 
 
الدیپلمات :آن که از کیسه خلیفه بخشد.
الوزیر: آن که سر کیسه را شل کند.
الرئیس :آن که وزیر را بیاورد.
البِده: آن واحدی که بخشندگان کیسه، پاس کرده باشند.
البِستاندن: آن واحدی که بخشندگان کیسه، پاس نکرده باشند.
الفکت شیت : آن که وزیر در زیر درخت آلبالو گم کرده باشد.
التحریم: آن که تَرَک اش را مردمان نبینند.
الدلال : آن که به ژنرال نفتی، سود رساند.
الدبه : آن که بزرگش، باعث بیماری رئیسان شود.
الپلوتونیم: آن که به علت زیادی سود و منفعتش، تقدیم کدخدا شود.
البازطراحی : آن چیز که محبت گرگها را نشان دهد.
الکدخدا : آنکه گاو نرش، به الدیپلمات ها شیر ندهد.
المدیریت: الدبه دیپلماتیک.
الخطوط القرمز : آن که کور رنگان  توان دیدن نداشته باشند.
الکوررنگان : آن چیز که، بیماری سیاسیون باشد.
التفاهم : آن چیز که الزام آور باشد.
التوافق: آن چیز که دروغ باشد.
علیرضا
۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۵ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۴ نظر

پیامک اول:

مشترک گرامی،برای شرکت در سرویس خبر و تحلیل ،عدد 1 را ارسال کنید،هر پیام 100 تومان....

پیامک دوم:

مشترک گرامی،برای دریافت اخبار ایران و جهان ،عدد یک را ارسال کنید و برای دریافت اخبار هتل لوزان سوییس عدد 1 را دو بار ارسال کنید،هر پیام 100 تومان...

پیامک سوم:

نوروز سرشار شادی و امید را برایتان آرزومندم،دکتر بوق بوقانی،رئیس ....

پیامک چهارم:

مشترک گرامی،جان من پیامک قبلی ما چیز یا همان ارسال نکردیم،پول را هم نمی خواهد بدهی،قبلا حساب شده...

پیامک پنجم:

سلام دوست عزیزم! آیا میدانید توافق ژنو یعنی چه؟ پس برای فهمیدنش،عدد 1 را ارسال کن،هر پیام 100 تومان،منتظریما...

پیامک ششم:

ببین مشترک گرامی،تو مشترکی و منم اپراتور،پس عدد 1 را ارسال کن، تا بهت بگم پشت پرده مذاکرات ، اون آقا تپبله داره با کرجان چطوری میخنده... اگر تو هم بخواهی بخندی عدد 1 را به همین شماره اس کن،هر پیاممم 100 تومان...

پیامک هفتم:

جان مادرت پاک نکن... اول بخون بعد...همراه گرامی،برای شرکت در مسابقه ی بزرگ برد برد... عدد 1 را هم نمی خواهد ارسال کنی،تو فقط 100 تومن سیمت  را شارژ کن، بعد ما دو روز بعد اگر دیدیم تو دوباره 1000 تومان دیگر شارژکردی، یک پیامک بدون متن برات میفرستیم....

پیامک هشتم:

مشترک گرامی،میدانم این شماره را بلاک کردی،ولی خب ما 70 تا شماره دیگر با پیش شماره ی متفاوت داریم،پس لطفا از خر شیطان بیا پایین چون دیگر الان خر برای کدخداست...

پیامک نهم:

مشترک عزیز و مهربان، جان من فقط یک نیگا بنداز، حالا عدد 1 را ارسال کن،آماشاالله ... دیدی چقدر راحت بود؟! حالا صد تومن از حسابت کم کردیم،برو حالش را ببر...

پیامک دهم:

دیوار ساختمان کلنگی تحریم را ترک برداشت ولی قراره بریزه... پس عدد 1 را ارسال کن، تا بهت بگم مستر کری ،چطوری میخواد برج بسازه،هر پیام 50 تومان....

پیامک یازدهم:

سلام عزیزم،خوبی حالت خوبه ؟اصن سیاسی فعلا ولش... میدونی دو تا مجری باهم خاله بازی کردن؟ نه حتما نمیدونی،پس عدد 1 را ارسال کن بعدا باهم حساب میکنیم...

پیامک دوازدهم:

برای فعال سازی آواهای انتظار ،کدهای زیر را ارسال کنید:

لیلی چقدر قشنگه (تک خوانی زنان عدد 1)

امشب شب مهتابه ( تک خوانی یک عدد بانو + یک عدد آقا عدد11)

پاشو عزیزم پاشووو (جمع تک تک خوانی زنان عدد 111)

چشمای عاشق چقدر دل فریبه (یک زن میخونه و بقیه بشکن میزنن عدد 1111)

هر فعال سازی  350 تومان...

پیامک سیزدهم:

برای دریافت آدرس فوتبالیست های خوش تیپ و بازیگران ناز در اینستاگرام عدد 1 را به همین شماره ارسال کن!هر پیام صد تومان!

پیامک چهاردهم:

ببین داداش... مگه خودت ناموس نداری ؟ اون صد تومن پیام قبلی هم به عنوان جریمه ازت کسر میکنم، حالا برای دریافت پیام های اخلاقی عدد 1 را ارسال کن،هر پیام 150 تومان...

 

  همین....

علیرضا
۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۲۳ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۴ نظر

(برای دریافت تصویر بهتر و بزرگتر بر روی آن کلیک کنید)


میگویند چرا ما نمیتوانیم خودروی خوب درست کنیم ولی موشک میفرستیم فضا؟

علیرضا
۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۲۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۸ نظر
این مطلب طنز را برای هفته نامه 9 دی نوشته بودم!که در اینجا منتشر شده...



موضوع انشاء: دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟
کشف انشای یک حقوغ‌دان در کودکی...
ما اهل اینجاییم، من همیشه دوست داشتم روزی به تهران بروم، آخه اونجا بزرگ‌تر از اینجاست، اونجا آدم‌های بزرگی هستند، دوست دارم بروم درس بخوانم تا کسی بشوم، مادرم همیشه من را دعا می‌کند، می‌گوید تو روزی مرد بزرگی می‌شوی، دیروز که داشتم به خانه‌مان می‌رفتم، آرش جلوی من را گرفت و گفت هرچی خوراکی داری باید به من بدهی وگرنه من تو را می‌اندازم توی گل ولای تا لباس‌هایت کثیف بشود، من ترسیده بودم، چون مادرم می‌گوید نباید لباس‌هایت را کثیف کنی! برای همین به آرش پیشنهاد دادم که من خوراکی‌هایم را به تو می‌دهم و تو بذار من به خانه بروم، او قبول کرد...
 هر دو تایمان از معامله راضی شده بودیم، به قول عمو، که از آدم‌های بزرگی است، هر دویمان بازی را برده بودیم... من عمو را زیاد دوست دارم، او هم من را دوست دارد! دیشب خواب دیده بودم که در آینده دوستی خوشخنده پیدا می‌کنم. دیدم او رفته خارج درس خوانده، او پدر پول داری دارد، تعبیرش را از میرزا شنیدم که می‌گفت خوابت تعبیر میشه.

من دوست دارم بروم ملا شوم، چون که شنیدم ملا شدن از آدم شدن آسان‌تر است، برادرم دوست ندارد که ملا شود ولی من دوست دارم فامیلم را عوض کنم، سرکوچهٔ ما یک گروهبان شاهنشاهی زندگی می‌کند، او در خانه‌اش گازانبر دارد و هیکل بزرگی دارد، من از سیبیل‌هایش می‌ترسم، آدم ترسناکی است! یکی از دوستانم بابایش بهش گفته وکیل‌ها فقط یک کیف پر از کاغذ دارند، وخوش تیپ هستند، ولی ما در خانه‌مان به جز یک بیل و آفتابه حلبی، یک داس هم داریم، من طرز کار با داس را از دوستم یاد گرفتم.
من دوست دارم یک حقوق‌دان بشوم و همه به من افتخار کنند. من دوست دارم رئیس بشوم و همهٔ آدم‌های بیکار فامیلمان را استخدام بکنم، پدر یکی از دوستانم همزمان با گرفتن دیپلمش از دبیرستان شهرمان، توانسته لیسانسش را از تهران بگیرد، در محلهٔ ما کسی سیکل ندارد، اگر من دوسال دیگر درس بخوانم، معلمان گفته است که تو می‌توانی سیکل بگیری، یادم هست هر وقت معلممان سر من و بچه‌های کلاس داد کشیده است و ما ترسیده‌ایم، من احساس غرور و عزت می‌کنم که از آدم با قدرتی می‌ترسیم. در شهر کوچک ما کدخدایی هست که قبلا پدرش خان بوده، یعنی او خان‌زاده است.

 او شاه را خیلی دوست دارد، ما هم از او و بچه‌هایش حساب می‌بریم، او هر وقت دوست دارد راه آب قنات را به مردم می‌بنندد، چون اهالی محله ما تنبل هستند نمی‌خوان خودشان قنات بکنند، کار خوبی کردند، چون قنات لباس‌های آدم را کثیف و خاکی می‌کند.
من می‌خواهم در فرنگ درس بخوانم، می‌خواهم حقوغ بخوانم، معلممان می‌گوید حقوغ، دو تا قاف دارد، ولی من می‌دانم که مثل قله قاف، حقوق هم یک قاف دارد...
مادرم هر وقت از دست بابام عصبانی می‌شود می‌گوید مرغ یکپا دارد! ولی مرغ‌های خانه کدخدا با اینکه دوتا پا دارند، همیشه با یکپا می‌پرند و بال‌هایشان را باهم و کنار هم می‌ذارند، مرغ‌هایشان در کوچهٔ پشتی ما پیاده روی می‌کنند...
راستی آقا معلممان گفته دیگر از این انشا‌ها، ننویسم، چون آقامدیر خوشش نمی‌آید، او دوست کدخدا است، او همیشه کروات می‌بندد، عمو کروات ندارد، او باغ پسته در شهرشان دارد، او دوست دارد پنج تا بچه داشته باشد و همه‌شان اهل تجارت و زرنگ بازی باشند، ولی من دوست دارم یک حقوق‌دان بشوم، چون دوستم می‌گوید حقوغ‌دان‌ها می‌توانند همهٔ جاده‌ها را آسفالت کنند، آخه دوست باباش دیروز یک نفر را ورداشت یکجایش را آسفالت کرد، من و دوستم نمی‌دانیم کجا را برایش آسفالتکاری کرده، چون دوستم می‌گوید از دیروز اون آدمه دیگر حرفی نزده....
ولی پدرم می‌گوید آسفالت کاری، کار قیرگونی کار‌ها است، من شاید در آینده بتوانم معنی این حرفش را بفهم، راستی پدرم هر وقت نمی‌خواهد به من پول بدهد، می‌گوید جیبم خالی است، دوستم خیلی شیروخورشید پرچم را دوست می‌دارد، من روزی‌‌ همان معامله ای که با آرش پسر قلدره کردم با دوستان کدخدا می‌کنم که بتوانم راحت بروم خانه.

علیرضا
۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹ نظر

اوایل دهه هفتاد با روی کار آمدن دولت سازندگی و رویکرد تکنوکراتی شدید ،این جماعت  راهی برای پیش برد اهداف می یافتن تا این که با سقوط اتحاد جمهوری های شوروی و متقابلا به فنا رفتن و اثبات ناکار آمدی اقتصاد سوسیالیسمی و همچین تجربه ی سخت و پرهزینه همین اقتصاد دولت محور و دولت مالکی در دولت میرحسین موسوی! جماعت عاقل پندار سازندگی که خود را در بهترین حالت برای رسیدن به اهداف ناقص اقتصادی می دیدند،اقتصاد کاپیتالیسمی یا همان سرمایه محوری را در دستور کار قرار دادند.

اما از آنجایی که با شرایط بعد ازجنگ و روابط خارجی آن زمان مواجه بودند،برای این که بتوانند به اقتصاد جهانی بیشتر نزدیک شوند ،تمام معادلات اقتصادی خود را بر محور فروش نفت و تبادل کالا با ارز آمریکا یعنی دلار استوار ساختن و کار به جایی رسید که این جماعت به ظاهر اقتصاد دان،اوج پیشرفت علمی خود را ترجمه و کپی کاری مقالات اقتصادی غربی و اوج پیشرفت صنعتی را کپی کار  و وارد کردن تکنولوژی مونتاژ قطعات گوناگون به جای وارد کردن علم طراحی و ساخت بود.

همان زمان دولت وقت ،برای این که بتواند هرچه سریع تر و دقیق تر ،اقتصاد جنگ زده را به اقتصاد اروپا و آمریکا شبیه تر نماید،تمام وزارت خانه ها و نهاد های دولتی را مجبور به درآمدزایی بیشتر کرد!

اما به این نکته توجه نکرد که اگر وزارت خانه هایی مثل فرهنگ و علوم وآموزش بخواهند درآمدزایی کنند،چگونه باید واکنش نشان دهند؟

جواب سوال برای وزرات خانه ی علوم از یکی دوسال قبلش به همت فردی که اکنون خود را دلسوز مردم و اقتصاد نشان میدهد داده شده بود! ایجاد دانشگاه های غیر انتفاعی و در راس آن،ایجاد دانشگاه آزاد !

وزارت آموزش و پروش که خود را عقب تر از قافله میدید! با کپی کاری از طرح آمریکا در ایجاد مدارس غیرانتفاعی! راه حل خود را پیدا کرد!

 از آن طرف نهاد های نظامی از ماجرا عقب نماندند! اقدام به طرح فروش سربازی!!! همانند آنچه که فریدمنی ها در آمریکا و دیگر کشورها کرده بودند کردند!و همان زمان اسم آن را راه حل گذاشتند...

کار به جایی رسید که وزارت فرهنگ که متولی امور فرهنگی کشور درآن سالها بود،اقدام به واردات دخانیات و سیگار کرد!

خب وقتی کار به اینجا ها برسد،از دلش افرادی مثل مهاجرانی و مخلملباف اگر در نمی آمدند باید شک می کردید!

اقتصادی پایه ریزی شد که شکاف طبقات اجتماعی را افزایش داد،سطح توقعات عمومی مردم را بالا برد،رفاه زدگی و زندگی شرافی شوکت پیدا کرد....

وقتی که اینها را دیدند،از دست نهاد های انقلابی همچون سپاه پاسداران و ارتش نگران شدند! این دو نیرو به خصوص سپاه،با استفاده از ماشین های راه سازی اقدام به توسعه امور زیربنایی کرد اما ازآنجایی که دولت وقت و حتی دولتهای بعد ازآن هم به جای تولید درست سرمایه،فکر میکردن میتوانند با فشار به نهاد های مختلف آنها را واردار به تولید درآمد کنند، نگران شدند نکند سپاه هم مثل چند وزارت خانه ی دیگر راه را کج برود؟

هرچند که روحیه نهاد هایی مانند سپاه از زمین با آسمان با وزارت خانه های دیگر و نهادهای دیگر فرق میکرد،اما همین جماعت فریدمن پرست و غرب گرا درون دولت،از دهه هفتاد تاکنون نگران امثال سپاه اند!!!

بلایی که امروز اتفاق افتاده است این است که عدالت زیر سوال رفت،برکت در زندگی از بین رفت،سیستم ربوی بانکها تقویت شد،از مهم تر! امیال و آروزهای خود را در رابطه با مادر سرمایه داری مدرن آدام اسمیتی یعنی آمریکا می بینند!

این که میبینید عده ایی امروز در درون دولت فعلی به جای طرح دادن و برنامه دادن برای اقتصاد داخلی،راه به راه دنبال مذاکره با آمریکا هستند،همین است که شاگردان تحصیل کرده در دانشگاه های غربی،راهی جز میلتون فریدمن و... نمیابند!

اینهایی که در روزنامه های معلوم والحال زنجیره هر روز خواب برقراری رابطه با آمریکا را می بینند،چرا جواب نمیدهند کشور یونان با آن همه رابطه محکم با غرب و اتحادیه اروپا،چرا 5 تریلیون یورو !!! معادل 8 تریلیون دلار ورشکست شد؟

چرا پاسخ نمی دهند اسپانیا و فرانسه و انگلیس،هر کدام دو  سه تریلیون یورو! بدهی بالا آورده اند؟ مگر اینها رابطه ندارند؟ چرا دو سه غول خووروسازی آمریکا و ایضا شهر مهم و صنعتی دیتورید آمریکا ورشکست شد؟ و خود آمریکا با درآمد 4 تریلیون دلاری خود،بالای 19 تریلیون دلار بدهی بالا آورده است؟

چرا پاسخ نمیدهند نقش اقتصاد لیبرال سرمایه داری در اختلاس های چند هزار میلیارد تومنی  در ایران،چه بود؟ چرا با انداختن تقصیرات برگردن این دولت و آن دولت! مردم و نظام را میخواهند فریب بدهند؟

علیرضا
۲۱ دی ۹۳ ، ۱۸:۰۸ موافقین ۴ مخالفین ۱ ۱۱ نظر
فتنه 88 را فراموش نمیکنیم...

نکته : برای دریافت تصاویر در اندازه بهتر و بزرگتر،بر روی هر کدام از آن ها کلیک نمایید!


علیرضا
۰۷ دی ۹۳ ، ۲۰:۵۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۸ نظر

شاید مهم ترین کنش فرهنگی در جامعه امروز ما و چه حتی جامعه جهانی ،مسئله ی پوشش و حضور خانم ها و رابطه ی پنهان مانند ان با اقتصاد کشور است.

کم تر همایش یا بحثی را در مورد حجاب خواهید که مخالفان حجاب اسلامی ، دم از اقتصاد خانواده ها و گرسنگی عده ی کم بضاعت نزنند!

گاهی این کنش و واکنش ها تا یک مغلطه های اساسی پیش می رود که گویا عده ایی دلسوز اقتصاد کشور هستند و نگران شکم ها و دستان کارگری یک عده دیگر! ولی وقتی بیشتر مسئله را موشکافی!!! می کنیم می بینیم اینان نه درد اقتصاد دارند و نه درد فرهنگ! اینان بیشترشان گاهی از روی کینه و عناد و گاهی از روی عقیده های غرب زده حرف هایی درمخالفت با حجاب می زنند که برای عده ایی تعجب آور است.

اینان بیشتر دنبال اهداف خاص سیاسی و اقتصادی خود از راه دفع فرهنگ اسلامی خانواده هستند...

مهم ترین نوع پوشش اسلامی چادر است! چادر به لحاظ ویژگی های خاص خودش همواره مورد توجه موافین و مخالفین آن بوده است.

از قدیم الایام ،کشور های استعماری،برای این که بتوانند کشور مستعمره ی خود را ،بیشتر وابسته کنند و این وابستگی در مسئله ی اقتصادی بیشتر نمایانگر بوده و به طوری که اقتصاد بر سیاست و امنیت تاثیر گذار است.

کشورهای استعماری برای این که تولیدات خودشان را در کشور هدف رونق دهند و بازار آن کشور رابدست بگیرند اولین جایی که دست می گذاشتند و می گذارند!!! فرهنگ مردم آن کشور بوده است. وقتی فرهنگ کشوری دچار استحاله شود، دیگر آن زن و مرد در بحث پوشش به سبک سابق خود رفتار نمی کنند و وقتی دنبال تغییر پوشش بگردند ، ناچار خواهند بود همیشه از مد و مدگرایی پیروی کنند!

یکی از اثرات مدگرایی و تفکر غلطی که از ان ناشی میشود مسئله بروز بودن است! پس کارخانه ها و کارگاه های تولید پوشاک، دائم با بروز کردن مدل های تولیدی خود ، مشتریان خود را مجاب می کنند که از مد مدنظر آن ها پیروی کنند! از طرفی تولیدات آن ها بفروش می رسد و از طرفی دیگر سود رشار آن به جیب یک عده ی خاص میرود و از همه مهم تر فرهنگ مردم دائم دچار تغییر می شودو این تغییر تنها در پوشاک نیست و تمام سبک زندگی یک کشور اسلامی را به یک سبک زندگی غربی مبدل می کند که این سبک زندگی فکر و اندیشه ی جامعه هدف را براحتی تغییر می دهد.

علیرضا
۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۸:۳۵ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۶ نظر

حالا که از انتخابات 92،یکسالی گذشته،شاید خالی از لطف نباشد تا با بررسی نقاط ضعف و قوت خودمان، برای آینده ایی بهتر برنامه ریزی کنیم.

شاید در ایران انتخابات ها یک ویژگی داشتند و آن قطبی سازی بود و به اعتقاد برخی یکی از قطب های دکتر جلیلی و حامیان فکری و معنوی ایشان بود.

در اینجا به  برخی از عوامل عدم اقبال عمومی و عدم رای آوری ایشان می پردازیم!

1: آماده سازی جامعه

این آماده سازی از سوی دو طیف صورت می گرفت.یکی طیف کارگزاران با عوامل میدانی اصلاحطلب و دیگری طیف بهاری ها با عوامل میدانی خودشان!!!

این آماده سازی از طرف کارگزران توسط افرادی همچون هاشمی رفسنجانی با پرداختن به موضوعاتی همچون انحراف در دولت دهم و ایضا نهم ! شکل گرفت و با اصرار رئیس دولت قبل و اطرافیان وی با تاکید بر موضوعات حاشیه ایی این گمانه زنی ها و نگرانی ها را در عموم مردم تقویت و باعث پراکندگی و اختلاف در حامیان دولت قبل و در نتیجه سرخوردگی و ناراحتی از جریان دولت قبل و هر کسی که به آن ها نزدیک و یا مرتبط بود شد!

2:کارشکنی های اقتصادی و فشار بر دولت

ارتباط جریان های فاسد و یا رانت خوار با یکی از جریان های سیاسی ، و اتخاذ تصمیات عجولانه و بدون فکر اقتصادی برای مقابله با آنها به مانند بنزینی بر روی آتش عمل می کرد،با وجود این شرایط فشار اقتصادی در دوسال آخر دولت دهم ،یعنی تقریبا زمانی که حساس ترین بخش برای دولت وقت برای جلب اعتماد عمومی برای انتخابات آینده اش می شد بود،پس مردم کسی را می خواستند که با جریان های فاسد اقتصادی و رانتی یا مقابله نکند و یا کم ترین اصطکاک را با آن ها داشته باشد،البته این بدان معنی نیست که دولت فعلی حامیان فاسد اقتصادی دارد و یا با آن ها ارتباط دارد خیر ! بلکه به این معنی است که مردم دنبال کسانی بودند که با گردانندگان بازار مصرف کشور و دلالان اقتصادی بخش های مختلف مقابله ی صددر صدی نداشته باشد و اگر دارد حداقل در ظاهر و پوسته بازار باشد و نه در بطن آن !

3:تحریم های فلج کننده!!!

از قدیم معروف است که یک سر جنگ نیروهای طرفین از قبیل امکانات و افراد و... است و سر دیگر آن شایعات و فشار روانی بر طرف مقابل است!

این تحریم ها که به علت نه مسائل هسته ایی و موضوهات پیرامون آن ،بلکه دلیل اصلی آن تیز شدن دندان دشمنان خارجی ایران به دلیل فتنه گری برخی ها در سال 88 بود،این تحریم ها باعث فشار روانی و نه اقتصادی بر اقتصاد کشور شد و باعث شد برخی از فعالان اقتصادی از شرایط وضع تحریم ها نهایت سو استفاده را بکنند و با کارهایی از قبیل احتکار کالاهای اساسی در نزدیکی انتخابات و ماجرای مضحک و تاسف آور دلار و ارز های خارجی مطرح و نیز گران فروشی به تورم بیافزایند،طبیعی بود که مردم دنبال ثبات قیمتی و وعده هایی مبنی بر ثبات قیمتی از سوی کاندیدا ها جذب شوند!

4:آدرس غلط دادن های مختلف

جملاتی از قبیل این که *خون مردم را داخل شیشه کردن!!!* و یا این جمله که* وقتی نان نداریم!انرژی هسته ایی می خواهیم چه کار* توسط مطبوعات اصلاحطلب که در اول مطلب آن ها را عوامل میدانی کارگزران معرفی کردیم انجام و توسط روشنفکران غرب زده ی اصلاحطلب ؛ توجیه می شد و هر روز اشک تمساح یکی از آنان و با نادیده گرفتن پیشرف های علمی و صنعتی کشور، دیده میشد!

در این شرایط،مردمی که برای استقلال علمی و صنعتی کشور،حتی شهید هم داده بوند به دنبال کسی بودند که نه دستاورد های گذشته را باد دهد و نه شرایط اقتصادی را بدتر کند! پس دنبال فردی بودند که بگوید هم چرخ های هسته ایی بچرخد و هم جرخ زندگی مردم!

که متاسفانه به دلیل مشغولیت گروهای اصولگرا و انقلابی به درگیری و انتقاد های تند و تیز از هم ،کسی حتی وقت پاسخ گویی به این مسائل را پیدا نکرد!

بدترین آدرس غلط این بود که جلیلی را کاندید پنهانی جریان مسئله ساز دولت قبل معرفی کردند!

علیرضا
۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۹ نظر