از زمانی که مردم این کره خاکی تصمیم گرفتند به جای لشگر کشی های چند صد هزار نفری ! یک کشور را به زانو دربیاورند روشی ابداع شد که اسمش شیک بود ! کارایی اش بالاتر بود ! به جای زره های فولادی و شمشیر های تیز و براق ! کت و شلوار های اتو کشیده و کراوات های ژیگول و صورت های با تیغ !!! صیقل داده را جایگزین کردند ! روشی ابداع شد که اسمش را گذاشتن دیپلماتیک !
دانشگاه های دنیای غرب با ایجاد این رشته ! به خوبی توانستند سربازان خود را از دیگر کشور ها با مبانی اعتقادی و فرهنگی خود تربیت کنند.
ظاهرش بسیار صلح جویانه و بر پایه ی گرفتن عکس های زیبا و یادگاری در جلوی دوربین و قهوه خوردن با میتران ها ! و فارلین ها ! و گاهی مثل رجب طیب اردوغان ! دعوا کردن با رفیق ونه رقیب!!! در جلوی اذهان عمومی ! و حتی گاهی با فرستادن کبوتر نامه بر و بعضی اوقات با یک تماس تلفنی اهداف استعماری خود را پیش ببرند !
در این جا مهم دو تا چیز بود !
یک : اول از همه چهره ی دیپلمات ها ی وطنی آن کشور به دیلیل شکست باطنی در هر مذاکره و گفتگو در پیش اذهان جامعه کشور خراب نشود تا بتوانند از طریق همان دیپلمات هایی که در کشور استعمار گر درس خوانده اند ! در پست خود باقی مانده و اهداف خود را پیش ببرند !
دوم : بتوان از طریق همان دیپلمات ها اهداف خود را در کشور هدف به نتیجه برسانند!
حال اگر یک دیپلمات ! در کشور استعمار گر دس نخوانده باشد و پایان نامه اش منطبق بر قرآن بوده باشد او را فردی معرفی می کنند با عناونی مثل نطق خوانی ! غیر قایبل انعطاف و خشک ! که با این کار ! مردم همان کشور مورد تهاجم ! خودشان آن دیپلمات را برکنار کرده و فردی را می آورند که دشمن او را خوش اخلاق و منعطف و گاهی مقتدر معرفی کرده ! لزوما اینجا ظاهر فقط مورد بحث نیست .بلکه سابقه ی فرد و این که مدرک را از کدام دانشگاه غربی گرفته باشد مهم تر است !
مردم کشور مورد تهاجم هم نگاه می کنند که بله ! او هم نماز می خواند و روزه می گیرد ! و هر چند گاهی بر منافع ملی کشورش تاکید می کند ! دشمن هم می خواهد همچین کسانی باشند ! در ظاهر هم نه همیشه ! بلکه گاهی امتیازاتی به کشور مورد تهاجم می دهد تا دیپلمات های آن کشور مورد تهاجم ! پیش مردم خود وجه ایی مثبت داشته باشد !
از طرف دیگر فشار ها را هم زمان یا زیاد می کنند و یا در همان حد نگه می دارند. از طرفی همان کشور مورد تهاجم ! که مردان سیاسی اش !به خوبی درسشان را پیش همان استاد های غربی در دانشگاه های غربی فرا گرفته اند ! به بهانه ی اجرای برنامه های توسعه ملی ! و حتی گاهی با فشار روانی و در بعضی موارد فشار اقتصادی سعی دارند به مردمشان بقبولانند که یک راه بیشتر نیست ! راه ! فقط راه مذاکره ! حالا گاهی هم روی پافشاری بر روی منافع ملی ! مانور می دهند که ما از جنس آدم هایی که قرار داد های ظالمانه ترکمانچای و گلستان و ... امضا کرده اند نیستیم !
اصولا این نوع دیپلمات هایی که در غرب تحصیل کرده اند ! در همه ی کشور ها ! یک راهبرد اصلی دارند ! مخالفان و منتقدین داخلی شان را تندرو و جنگ طلب و دشمن هم وطنانشان معرفی می کنند ! این گونه دیپلمات ها از جنس همان هایی هستند که در کشور هایی مثل فلسطین و لبنان و مصر و اکوادور و پاکستان هستند ! همیشه یک خوش بینی کاذب به دشمنشان دارند ! رقیب داخلی شان هم بر مقاومت تاکید دارد.....
مثل امروز برخی ها در کشور ما همین است ! بچه ی کوچولو و قابلمه ی داغ !
کودک سعی دارد بر حس کنکاوی و خوش بینی !!! نسبت به دسته قابلمه داغ و این که در آن غذای خوشمزه ایی است ! دستان لطیف خود را بزند ! پدر و مادر سعی دارند نگذارند او همچین کاری انجام دهد ! کودک فکر می کند این ممانعت پدر و مادرش ! یک ظلم و یک مانع تراشی برای حس کنکاوی و خوش بینی اوست ! پدر و مادر تجربه دارند و از آن مهم تر تجربه هایشان را یادشان هست و از آن درس گرفته اند ! ولی کودک هم کم تجربه است و هم این که تجربه هایی هم که هر جند به صورت اندک داشته ! ولی نه آن ها را بخاطر دارد و حتی آن هایی هم را که بخاطر دارد با توجیه این که شاید این قابلمه با وجود داغ بودن بیش از اندازه اش ! با دیگر قابلمه های داغی که تا بحال به آن ها دست زده یا دیده فرق دارد !