درست در اوج روزهای پراشوب شهر تهران در فتنه 88،خبری منتشر شد،اسفندیار رحیم مشایی،با حکم محموداحمدی نژاد،به سمت معاون اول دولت دهم انتخاب شد!چند روز بعد خبر دیگر این بود: با نامه رهبرانقلاب به رئیس جمهور،اسفندیار رحیم مشایی،از سمت معاون اولی عزل شد! و دو سال بعد هم ماجرای خانه نشینی و باقی داستان و..
از همان زمان برای انحراف افکار عمومی از عزل یار نزدیک و هم فکر احمدی نژاد،تمام دوستان بهاری! انرژی شان را صرف این کردند که نامه محرمانه بوده و نباید منتشر میشد(ظاهر استدلال درست)!هنوز هم که گاهی حرف از عزل مشایی بر سر زبان ها میافتد،تنها توجیه این دوستان عزیز! همان انتشار بدون اذن رهبری بوده است..!
دوستان بهاری،تمام تلاششان را کردند که اصل محتوای نامه و اهمیت ان در اوج فتنه 88 و عدم اجرای دستور ولی فقیه ،به حاشیه برده شود..!
نامه ایی که رهبری با دست خط خود نگارش کرده بودند دو نکته مهم داشت:
اول این که نامه رهبری با دست خط خودشان بود و در چند جمله کوتاه انتصاب مشایی را به ضرر دولت و موجب دلسردی و سرخوردگی و اختلاف علاقمندان احمدی نژاد بیان کرده بودند...
دوم این که رهبرانقلاب،بعد از نگارش نامه،کلمه < جناب > را در یک {آکولاد} بالای سر اسم مشایی باز کردند و نوشتند! و به خود برای نگارش دوباره نامه ،زحمت ندادند و این یعنی حتی کلمه جناب هم برای بعضی ها نه از روی احترام،بلکه زیادی نیز شاید می بود!
اما دوستان بهاری هیچگاه پاسخ روشن و قابل قبولی حتی به شکل نامه و نه محتوای آن،ندادند...
روز قدس 96،فرا میرسد،حسن روحانی ،وارد یکی از خیابان ها و به اجتماع راهپیمایان می پیوندد،عده ای که شاید تعداد انها بزور به 16 نفر میرسید با سردادن شعارهای روحانی،بنی صدر،پیوندتان...! کل راهپیمایی و ایضا 16 میلیون رای به رقیب روحانی را به حاشیه می برند!