نمی دانم!شاید مشکل من و امثال بنده این باشد که کمی تا حدی
حرف هایمان را رک و صریح می زنیم،اگر در جمع تعدادی از دختران بگوییم به بی ادبی
متهم میشویم و اگر در جمع تعدادی از مردان بگوییم به ثروتمند بودن و غیره!
اما نمی شود حقیقت را نگفت و نمی شود این حقیقت را در سینه
نگه داشت و به زبان نیاورد!
اما چه کنیم که خانواده هایمان و زندگی مان و نسل مان و ...
همه در خطر است.مهم ترین معضل امروز جامعه ی ما اشتغال و کار است،در کشوری هستیم
که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنیم،تعداد بسیاری از مردان بیکار هستند،و
وضع ازدواج جوانان بسیار نامناسب و معیشت خانواده در خطر است.
حالا با تمام تفاسیر و تمام بحث ها معلوم نیست چرا در کشوری
که مردان وضع کار خوبی ندارند عده ای از پسران رو به تن پروری اورده اند؟ معلوم
نیست چرا برخی ها حاضرند خودشان در خانه لم بدهند و یا استراحت کنند و یا در شغل
خودشان راحت طلب باشند ولی اجازه بدهند همسرشان در جایی بیرون از خانه مشغول کار
شود؟
اشتباه نکنید و سریع موضع گیری نکنید،اما مشکل اصلی از خود
بانوان و خواهران محترم است.چرا برخی خانم ها اصرار دارند در بیرون از خانه کار
کنند؟ چرا برخی از خانم ها فکر می کنند اگر هرچه بیشتر شبیه به مردان شوند و به
مانند مردان،بتوانند پول دربیاورند!قهرمان هستند؟ این تفکرات فمینیستی چگونه در
ذهن زنان ایرانی رسوخ کرده است؟
کار به جایی رسیده است که دختران به این امید وارد دانشگاه
و مراکز اموزشی میشوند که در اینده بتوانند شغلی برای خود پیدا کنند! لطفا مغلطه
نکنید! منظور ما همه رشته ها و شغل ها نیست! برخی مشاغل مثل معلمی یا پزشکی نیاز
جامعه است که زنان نیز در ان حضور داشته باشند!(که حتی در این بین نیز استثناهایی
است) ولی ایا با وجدانتان میتوانید کنار بیایید و از خیر لفظ خانم دکتر و خانم
مهندس و خانم کارمند فلان پایه بگذرید و به فکر تربیت نسل بعد یعنی فرزندانتان
باشید؟
بعضی ها عشقشان این است که به مانند همسر خود کار کنند و به
زعم خود فکر میکنند اگر بتوانند مستقلا پول در بیاورند یعنی این که خیلی زرنگ
هستند! ولی باید گفت زهی خیال باطل!
وقتی به فلان دختر میگوییم چرا دوست داری خودت در بیرون از
خانه مشغول باشی و کار کنی،او میگوید دوست دارم مستقل باشم! مثل این می ماند که به
یک مرد بگویی چرا دوست داری خانواده داشته باشی و او بگوید چون دیگران دارند!!!