فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

بسم الله
هر چیزی یک فرهنگی دارد
پرواز هم فرهنگ خود را دارد...
...........................................
استفاده از عناوین و مطالب فقط با ذکر نام فرهنگ پرواز
مجاز است! اخلاق در امانت داری....
در غیر این صورت شرعا و قانونا حرام است.
...........................................
فرهنگ پرواز چه با همین عنوان و
چه با عنوان های
نزدیک به فرهنگ پرواز . ارتباطی ندارد
...........................................
برای مشاهده بهتر فرهنگ پرواز از مرور گر
Mozilla Firefox استفاده کنید.

بایگانی

آخرین مطالب

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

نمی دانم!شاید مشکل من و امثال بنده این باشد که کمی تا حدی حرف هایمان را رک و صریح می زنیم،اگر در جمع تعدادی از دختران بگوییم به بی ادبی متهم میشویم و اگر در جمع تعدادی از مردان بگوییم به ثروتمند بودن و غیره!

اما نمی شود حقیقت را نگفت و نمی شود این حقیقت را در سینه نگه داشت و به زبان نیاورد!

اما چه کنیم که خانواده هایمان و زندگی مان و نسل مان و ... همه در خطر است.مهم ترین معضل امروز جامعه ی ما اشتغال و کار است،در کشوری هستیم که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنیم،تعداد بسیاری از مردان بیکار هستند،و وضع ازدواج جوانان بسیار نامناسب و معیشت خانواده در خطر است.

حالا با تمام تفاسیر و تمام بحث ها معلوم نیست چرا در کشوری که مردان وضع کار خوبی ندارند عده ای از پسران رو به تن پروری اورده اند؟ معلوم نیست چرا برخی ها حاضرند خودشان در خانه لم بدهند و یا استراحت کنند و یا در شغل خودشان راحت طلب باشند ولی اجازه بدهند همسرشان در جایی بیرون از خانه مشغول کار شود؟

اشتباه نکنید و سریع موضع گیری نکنید،اما مشکل اصلی از خود بانوان و خواهران محترم است.چرا برخی خانم ها اصرار دارند در بیرون از خانه کار کنند؟ چرا برخی از خانم ها فکر می کنند اگر هرچه بیشتر شبیه به مردان شوند و به مانند مردان،بتوانند پول دربیاورند!قهرمان هستند؟ این تفکرات فمینیستی چگونه در ذهن زنان ایرانی رسوخ کرده است؟

کار به جایی رسیده است که دختران به این امید وارد دانشگاه و مراکز اموزشی میشوند که در اینده بتوانند شغلی برای خود پیدا کنند! لطفا مغلطه نکنید! منظور ما همه رشته ها و شغل ها نیست! برخی مشاغل مثل معلمی یا پزشکی نیاز جامعه است که زنان نیز در ان حضور داشته باشند!(که حتی در این بین نیز استثناهایی است) ولی ایا با وجدانتان میتوانید کنار بیایید و از خیر لفظ خانم دکتر و خانم مهندس و خانم کارمند فلان پایه بگذرید و به فکر تربیت نسل بعد یعنی فرزندانتان باشید؟

بعضی ها عشقشان این است که به مانند همسر خود کار کنند و به زعم خود فکر میکنند اگر بتوانند مستقلا پول در بیاورند یعنی این که خیلی زرنگ هستند! ولی باید گفت زهی خیال باطل!

وقتی به فلان دختر میگوییم چرا دوست داری خودت در بیرون از خانه مشغول باشی و کار کنی،او میگوید دوست دارم مستقل باشم! مثل این می ماند که به یک مرد بگویی چرا دوست داری خانواده داشته باشی و او بگوید چون دیگران دارند!!!

علیرضا
۱۹ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۷ نظر
دبستان که بودیم،بنا به شرایط آن زمان و تعداد دروس در آن زمان فقط یک ساعت در هفته کلاس قرآن داشتیم،یعنی بعد از سوم ابتدایی این یک ساعت اضافه شد،چیزی به اسم تعلیمات دینی نداشتیم،معلم قرآن ما فردی بود با قدی بلند،موهای جوگندمی،لخت و شانه کشیده و همیشه کت و شلوار پوش! چهره ای مهربانی داشت،در واقع کار اصلی اش برگزاری امورات فرهنگی مدرسه و مسئول کتابخانه بود! کتابخانه که نه! اتاقکی بود که حدود 200 تا 300 کتاب مخصوص سنین کم داشت.
در همان یک ساعت کلاس قرآن،می بایست نوار قرآن میاورد و با ان ضبط های قدیمی،برایمان قرآن سه بار تکرار پخش میکرد،کلاس شلوغی داشتیم،چیزی حدود 45 نفر دانش آموز بودیم،هم باید کنترل نظم بچه را اداره می کرد و هم تدریس! یادم میاید یکبار که خیلی کلاس شلوغ شده بود،کنترل اش را از دست داده بود و من بخت برگشته و از همه جا بی خبر خواستم سوالی از او بپرسم که به ناگاه یک سیلی آب دار جانانه ای نثار من کرد و بعد گذشت دقایقی آمد از من معذرت خواهی کرد!
کلا دیگر علاقه به شخصیت و تدریسش را از دلم بخاطر یک عدم کنترل رفتارش! در دلم از بین رفت!
وقتی که به مقطع بعدی یا همان راهنمایی رفتیم،کلاس اول راهنمایی آن زمان یا ششم ابتدایی فعلی! چیزی به اسم معلم دینی نداشتیم!یعنی بهتر بگویم،در مذهبی ترین شهرایران!مدرسه ی ما برای بچه های کلاس اولی،معلم دینی نداشت! یک معلم عربی هم داشتیم که به فراخور درس اش،بازهم کلاس به اسم دینی شناخته می شد ولی کتاب تعلیمات دینی را درس نمی داد و عربی تدریس می کرد،معلم اش روحانی بود،برای کلاس دینی،مدیر مدرسه مان که خودش قبلا معلم درس عربی بود،معلم کتاب فارسی مان را مجاب کرد تا دینی و قرآن تدریس کند! بنده خدا به غیر از خواندن سوره توحید و حمد، نمی توانست یک کلمه قرآن را به صورت درست و یا حداقل با لهجه فارسی بخواند چه برسد به عربی! همیشه هم به خاطر عادتی که داشت آب دهان در حین گفتار از دهنش خارج میشد و با روخوانی چهارتا حدیث و داستان از زمان صدر اسلام،سریع کلاس را جمع میکرد و با بچه ها درباره موضوعات متفرقه و .. حرف میزد و به قول معروف وقت گذرانی می کرد....
در سال دوم و سوم راهنمایی،معلمی برای تعلیمات دینی برایمان انتخاب کردند که حال خودش را نداشت،ریش هایش را با ماشین میزد،موقع گفتار عادت داشت لبانش را غنچه کند و با تلفظ غلیظ برخی حروف مثل غین و عین و ...میخواست سطح سوادش را به رخ ما بکشد.
به حضرت شلنگ و جناب خط کش فلزی اعتقادی راسخ داشت،کوچکترین بی نظمی از نظر او مساوی بود با جریمه رونویسی از کتاب تعلیمات پر حروف دینی و خوردن تعداد زیادی ضربه شلنگ و سیلی کشیده بود! آن قدری که بچه ها از او می ترسیدن،از معاونین و ناظم مدرسه حساب نمی بردند! تنها باری که بچه ها از او نترسیدن و از چیز دیگر داشتند از ترس بر خود می لرزیدند،نوار صوتی سیاحت غرب مربوط به خواب یکی از علما از دنیای برزخ و لحظه دیدار ملک الموت بود!
معلم عربی مان،همیشه مغرور و کمی زیادی لوث و نغ نغ کن بود،هیکلی درشت و چهره ای تیره با موهای ریخته داشت!همیشه به لیسانس حقوقش اش می نازید و تعریف می کرد،همیشه بچه ها را تهدید میکرد که اگر معلم نبود، الان یک وکیل پایه 1 دادگستری میشد،او هم از اقدامات فیزیکی برای آرام کردن بچه و گفتن جوک های بی مزه کم نمی گذاشت! عوضش در سوم راهنمایی،او شد ناظم و یک معلم عربی روحانی با اخلاقیات خوب و کمی بد آمد و روزگار سپری شد!
جالب بود که از بچه های کلاس،حداقل 15 نفر از بچه ها،پدرهایشان روحانی بودند...!
در اول دبیرستان معلمی آمد که بعدا فهمیدیم در کار ملک و املاک است و حسابی پول دار و به زعم خودش برای قربت الی الله و ... می آمد تدریس! اخلاقش بسیار بد بود،ما که خانواده مان مذهبی بود از این آدم بدمان میامد تا آن پسر آخر کلاس نشسته و به قول خودشان لات خیابانی! عوضش همیشه داستان های اخلاقی میگفت!به هر بهانه و چیزی سعی میکرد حال یکی را بگیرد،اگر گیر نمیداد،حالش خوب نمی شد،به قدری از او و درس دادنش زده شده بودیم که در زمان کنکور از این که کتاب دینی اول دبیرستان را نمی خواندم خوشحال بودم!
در سال های بعدی معلمی خوش اخلاق و خوش برخوردی امد که البته بعضی اوقات با شیطنت های برخی بچه کمی ناراحت میشد! مباحث مربوط به ولایت فقیه و حکومت اسلامی را به خوبی تدریس میکرد و بیشترین اطلاعات و یادگیری بنده برای آن زمان می باشد!
به طوری که بعد از اتمام دبیرستان،او به قدری شاگردانش را دوست میداشت که هر وقت در خیابان یکی از ماها را میدید،احوال پرسی میکرد و حسابی ما را شرمنده منش و اخلاقش میکرد،معلم زیست و معلم شیمی مان مذهبی بودند،با خودم میگفتم کاش اینها هم برای بقیه دینی تدریس میکردند،تدریس اینها هم عالی بود،من حتی بدون خواندن کتاب و جزوه و صرفا با گوش کردن سر کلاس های اینان،امتحانات نهایی را پاس کردم!
در دانشگاه،به غیر از یکی دوتا از استادهای دروس دینی و عمومی مان،بقیه واقعا تدریس خوبی نداشتند،کلاس هایشان خسته کننده بود،دانشجوها باسختی کلاس ها را میگذارندند و به قولی وقت گذرانی میکردند!عوضش برخی از اساتید که عقیده های درست و درمانی هم نداشتند و خیلی علیه السلام بودند...با دانشجو چنان رفیق می شدند که دانشجو ها ول کن آن استاد نمی شدنددختران مجذوب میکردند و پسران را با حرف های پوچ ولی قشنگ ! فریب می دادند...
آن استاد هایی هم که مذهبی بودند،شاید به خاطر ترس از ارتباط با دختران کلاس،یا شاید هم چیز های دیگر خیلی زیادی سنگین بودند و جذبه خاصی از خود نشان نمی دادند!
همه این ها را گفتم که بگویم جدا از چاپ بد کتب دینی و عربی آن زمان ما،تصاویر گرافیکی کم کیفیت،نوع تدریس و اخلاق برخی معلمان این دروس مهم به قدری بد بوده که به چشمان خودم می دیدم که برخی دانش آموزان از لج آن معلم مسئله دار،با نماز خواندن و قرآن خواندن مشکل پیدا میکردند! و این در حالی بود که اکثر خانواده هایمان مذهبی بودند...حالا از وضع و اوضای مدارس دخترانه خبری ندارم!
این را هم بگویم بد نیست،در اردوهایی که بسیج میرفتیم و در دوره هایی که شرکت میکردیم،اساتیدی که برای دروس فلسفه اسلامی و دین و...میامدند عالی بودند که برخی دانشجو ها بعد از اتمام تحصیلات به خاطر جذبه و اخلاق و تدریس خیلی خوب آنان الان در حوزه در س میخوانند و طلبه شده اند!
نخواستم درباره ی معلمان دیگر دروس حرف بزنم! ولی دیگر دروس هم اگر معلمی در ظاهر مذهبی بود و اخلاق خوشی نداشت و همان نتایج را بروز می دادند....راحتر بگویم،به طور مثال در دبیرستان،معلم ادبیاتی داشیتم که بعدها فهمیدیم در عملیات فاو،در اروندرود جانباز شده است،به قدری هم اخلاق و هم تدریسش عالی بود که دوست داشتم بروم در دانشگاه ادبیات بخوانم!
همیشه خودمان با دست خودمان به نسل های جوان ضربه میزنیم،همیشه از خودمان ضربه خوردیم و دشمنان با خیال آسوده نظاره گر بودند...!
کاش همه معلمان ،کارشان را با مقدار پولی که بدست می آوردند مقایسه نمی کردند....
همین...
علیرضا
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۸ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۳ نظر

همان زمانی که رئیس بانک مرکزی دولت روحانی،جناب سیف،در آمریکا در جمع خبرنگاران گفت ما تقریبا هیچ چیز از برجام بدست نیاورده ایم و منتقدان و دلواپسان عزیز،با ذوق زدگی هرچه تمام تر از این اعتراف تاریخی دکتر سیف مشعوف والبته ناراحت از کلاه برداری آمریکا بودند!جناب سیف بخوبی توانستند ذهن ها را از قرارداد ننگینی که با رئیس بانک فدرال آمریکا در حال منعقد کردنش بود،منحرف ساخت و زمانی از این قرار داد که موسوم به اف ای تی اف بود،افشاگری و رونمایی شد که تقریبا دولت فخیمه و باتدبیر 50 درصد راه را تا وطن فروشی بی سابقه پیش رفته بود...

البته بنده فقط یک سلامی خواهم کرد به کسی که تصویر دیدار روحانی با آن زن انگلیسی که خود را سیاست مدار میداند و از آن شخص بپرسم آیا حسن روحانی اولین رئیس جمهور ایران است که طرف مقابلش آداب پوشش را در جلوی هیات ایرانی راعایت نکرده است؟

اصلا معلوم نیست جریان منتقد دولت چرا این تصویر را بولد کرده است؟ مگر در آرشیو روسای جمهور قبلی در چنین وضیعت هایی قرار نگرفته بودند؟ مثلا می خواستید حسن روحاین را خراب کنید یا ذهن ها را از تصویب قرار داد های نگین دیگری که در پنهان در حال انعقاد هست را منحرف کنید؟

مثلا خواستید که یک گشت ارشاد دیگری برای جناب روحانی تشکیل بدهید؟ چرا ذهن ها را خواسته یا ناخواسته منحرف میکنید؟

تمام انرژی جماعت حزب اللهی صرف چه چیزی شده است؟ بله مهم است آداب دیپلماتیم! اما مهم تر از وطن حراجی عده ای به اسم تدبیر و فرار از تحریم ها که نیست؟ خدا میداند این دولت تا پایان کارش دیگر چه قراردادهای ننگین دیگری به مانند آی پی سی و اف ای تی اف و... در حال بستن و انعقد کردن می باشد؟ چرا ذهن ها درگیر مسائل کم اهمیت تر و پیش پا افتاده تر میکنید؟مثلا قرار است چه چیزی را ثابت کنید؟ همین الان که این چند خط را دارم برای شما مینویسم،جناب ظریف! در حال رایزنی برای اجرای برجام و دادن باج های بیشتر به طرف های خارجی وواسطه گران(بخوانید کاسبان بین المللی تحریم) هستند تا بتوانند به اهداف ناشایست سیاسی خود و در ظاهر گشایش های اقتصادی در چند ماه پایانی دولت بشوند....

وای از این همه انحراف از موضوع وپرداختن های بی مورد... دست از تفریح سیاسی مجازی بردارید دوستان!.. وقت عمل است!

همین....

علیرضا
۰۲ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۲ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۴ نظر

مثلا چه چیزی را حل کرده ایم؟ مسائل مختلفی که در این دولت دیده ایم کدامشان با اعتراض هایمان حل شده است؟ چند درصد مردم واقعا از مخاطرات توافق لوزان آگاهی پیدا کرده اند؟ چند درصد مردم را توانستیم از نقایص توافق برجام آگاه کنیم؟ چقدر توانستیم مردم را به قرارداد های جدید نفتی در دولت روحانی موسوم به آی پی سی آگاه کنیم؟ چقدر توانستیم مرم را از مسئله ی خطرناک و ضد استقلال کشور یعنی اف ای تی اف،آگاه کنیم؟ چرا وقتی وزیر ارشاد دولت روحانی می گوید اجرای کنسرت در مشهد خوب نیست ولی برای بقیه شهرا خوب است!!! کسی بلند نشد بگوید چرا اگر یک چیز بد برای بقیه جاها بد نیست؟ چند درصد مردم واقعا به مفاد برجام احاطه فکری پیدا کرده اند؟ اگر وضع اقتصاد بعد از برجام بدتر نمی شد!مردم میگفتند برجام بد است؟ آیا برجام فقط اقتصاد را خراب کرد؟ پس دستاورد های هسته ایی کجا رفت؟ بتن ریختن ها چه شد؟ در ماجرای هسته ایی به جز تولید هشتگ ها و نوشتن مقاله ها،دلواپسان عزیز، در چند شهر تجمع و سخنرانی اعتراض برگزار کردند؟ برگزاری دو سه جلسه آن هم در تهران بس بود؟

مثلا چه چیزی را حل کرده ایم؟ چرا فکر میکنیم با نوشتن چند مقاله و چند تصویر گرافیکی انتقادی نسبت به کارهای پر ضرر دولت روحانی در زمینه های فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و... تکلیف از ما ساقط است؟


علیرضا
۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۳۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

برای برخی ها برخی مسائل به قدری پیچیده است که اصلا ذهن شان توان تحلیل و پردازش آنرا ندارد.

معلوم نیست چرا برخی مسائل ساده ی طبیعی و زندگی را میخواهند پیچیده جلوه بدهند،میگویند باید آزادی باشد،می گویند چرا به جای رسیدگی به مسائل اقتصادی و فساد اقتصادی به حجاب و پوشش چهار تا دهتر گیر می دهید؟

می گویند چرا گشت ارشاد وجود دارد؟ می گویند یعنی چه که جنس مذکر به گناه می افتد؟

اصلا پیچیده نگاری و انگاری مسائل ساده ی طبیعت خود یک خیانت است.

شهوت پرستان و بی خیال اندیشان، در اوج لذت های جنسی، نمی توانند هضم کنند که خودشان غرق شده اند، خود را به بی خیالی می زنند!

ماشاالله از بالا تا پایین مملکت ما پر از دکتران اقتصاد دان! اما چند نفر توانسته اند عرضه کنند تا مسائل اقتصادی را حل کنند؟ همگی از چپ تا راست ادعای اقتصاد میکنند! اما جوان به دلیل مسائل اقتصادی نمی تواند ازدواج کند!

از آن طرف جوان مجرد را در اوج فشار جنسی و عدم برآورده سازی نیازهای جنسی می فرستیم به دانشگاه! در کنار چند عدد جنس مخالف!

بعد می گوییم جوان! تو نیاز به ازدواج داری ولی به جنس مخالفت نگاه نکن ! حرف نزن! دست نده! جزوه ردو بدل نکن!

از آن طرف به دختر جوان میگوییم تو چه حق داری خود را بد حجاب و آرایش کرده بیرون بیاوری؟ اصلا چه حق  داری خود را عرضه کنی؟

رسما یک ماله ی عظیم بر تمام مسائل طبیعی بشر می کشیم ! حالا میاییم گشت ارشاد می گذاریم ! از آن طرف مردم را به پلیس بدبین می کنیم!

همان اندازه که پسران جوان شهوت دیدن دارند،دختران جوان شهوت دیده شدن دارند! همان اندازه که از پسران جوان انتظار داریم به نامحرم نگاه نکنند،همان اندازه باید توقع داشته باشیم دختران جلوی شهوت عرضه و دیده شدن خود را کنترل کنند!

اصلا مگر می شود سر جوان را با چهار واحد درس سر گرم کرد و بعد انتظار داشته باشیم وی به گناه نیافتد ؟

پدر خانواده خودش در اوج نداری و فقیری ازدواج کرده،وقتی پسرش یا خواستگار دخترش،قصد ازدواج دارد،از وی انتظار داریم گنج قارون رایک شبه برای دردانه مان بیاورد ؟

چرا مسائل ساده ی دنیای طبیعت را می خواهیم یا نبینیم و یا این قدر پیچیده جلوه دهیم که حل شدنش غیر ممکن و سخت به نظر بیاید؟

چه دست هایی پشت تغییر فرهنگ جنسی کشور ایران فعال است ؟



علیرضا
۱۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ نظر

باسلام

پس از مدتها،امکان جدید بیان، بروز رسانی شد و از این پس می توانید شما میتوانید به مانند شبکه های اجتماعی که دوستان و صفحات دلخواه را فالو میکنید،در وبلاگ های بیان این کار را براحتی انجام دهید...

برای دریافت توضیحات ور اهنما به این آدرس مراجعه کنید(کلیک کنید)

ضمنا توجه داشته باشدی برای اطلاع از دنبال کردن شما،حتما گزینه ی مخفی را در دنبال کردن استفاده نکنید.

برای دنبال کردن فرهنگ پرواز کلیک کنید...

باتشکر

علیرضا
۳۰ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۹ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲ نظر

همیشه لازم نیست دلبستگی ها و علایق یک جنس را از همان جنس سوال کنید،کافی است این علایق و دلبستگی ها را از جنس مخالف سوال کنید تا بدانید جنس دیگر چقدر در اشتباه فکری و عملی به سر می برد.

این مطلب صرفا برای دخترانی  که چادر دارند نیست! برای دختران مذهبی و اهل نماز هم نیست! این پست صرفا برای افرادیست که آینه دستی و خانه شان،50 درصد منظره ی روبرو ی روزمره شان را تشکیل می دهد!!!

ازدواج و به طبع آن،رابطه ی زناشویی یا رابطه ی جنسی دو جنس یکی از نیازهای بشری هر انسانیست.

اگر از پسران سوال کنید چرا ازدواج نمی کنید،همیشه بعد از بیان مشکلات مالی و خانوادگی و.. یکی از مشکلاتی که بیان میکنند (که البته ناشی از تفکر غلط است) این است که بیان میکنند دختر باکره ایی (باعرض معذرت) یا نیست (با اغراق) یا اگر هم هست بسیار کم و ناچیز است.

شاید در مرحله ی اول ،دختران که در لفظ اجتماع به آنها بدحجاب و بیحجاب گفته میشود،از این گونه موارد شاکی شوند و بگویند مگر هر دختری که چادری نیست،هرزه است و برعکس! 

بله شاید این منطق غلط باشد و این گونه نباشد! ولی جالب است بدانید این تفکر این که هر دختر خیابانی و بدحجاب،هرزه و تن فروش است را پسرانی دارند که خود یا اهل رابطه ی نامشروع اند یا اهل دوست دختر داشتن و یا تفکرات غیر اسلامی هستند!

شاید آن زمان که شاعر میگفت کافر همه را به کیش خود پندارد،فکر نمی کرد که این ضرب المثل جالبش،در مورد دختران بدحجاب و پسران مسئله دار جنسی حتی صدق کند!

علیرضا
۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۴ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۷ نظر

وقتی پدیده ایی تکنولوژیک ! تولید میشود، و به مردم عرضه میشود با خودش فرهنگ اش را میاورد و اگر این پدیده محصولش را در اختیار دیگر کشورها با فرهنگ های گوناگون قرار دهد،فرهنگ خودش را در واقع به نحو مطلوب و کاملا هدفمند صادر میکند،متقابلا در پدیده ی جهانی شدن،مسلزم وجود چنین محصولاتی است که مردم دیگر کشورها را با فرهنگ غربی پالایش کرده و فرهنگ آنها را تغییر دهد...
برنامه هایی نظیر ایستاگرام یکی از همین پدیده ها است که به صورت مستمر و برنامه ریزی شده در حال انتقال قوی فرهنگ غربی و تغییر ذائقه مردم است.

وقتی هنر سینما در بین مردم جذاب شد،عده ایی که از این راه کسب معاش میکنند سعی مکنند تا فرهنگ خودشان و سلیقه ی خودشان را در بین مردم باب کنند.
وقتی شبکه های اجتماعی در بین مردم تقریبا همه گیر شد و این همه گیری صرفا در بین افرادی است که با اینترنت سرکار دارند ،خواهند بود،وقتی در غرب برای شناسایی افراد عکس پروفایل باب شد،اطلاعات روزمره ایی که شاید ایرانی ها تا همین چند سال پیش از غذا خوردن و لباس پوشیدن تا بیرون رفتن و ..خانواده شان دوست نداشتند کسی از غریبه ها یا حتی دوستانش بدانند ،توسط شبکه های اجتماعی مجازی نظیر اینستاگرام به مردم غریبه و دوستان  عرضه شد ،بدانید در حال تغییر ذائقه و فرهنگ مردم به خوبی عمل میکنند...
متاسفانه بازیگران سینما و تئاتر، به لطف هنر جذاب فیلم، در بین مردم محبوب ویا حداقل مشهور شده اند،زندگی بازیگران خصوصی است و به خودشان مربوط است،از غذا خوردن تا لباس پوشیدن آنان نیز باز به خودشان مربوط است،این که برخی با سگشان عکس بیاندازند باز به خودشان مربوط است!
اما وقتی همین بازیگران به لطف رسانه ی ملی و با بودجه ی کشوری مشهور میشوند و یا فیلم های سینما که باز از یارانه ی دولتی کمک میگیرند و به مردم عرضه میشوند،دیگر اینجا زندگی خصوصی معنایی ندارد،درواقعا وقتی بازیگران با گذاشتن عکس هایی که در آنها با انواع هنجار شکنی ها و قبح شکنی های مسائل شرعی نامحرم و محرم بودن افراد مواجه میشویم یا می بینیم یک بازیگر زن چگونه با نمایش لباس های خلاف عفت خود به ترویج آن بین جوانان اقدام میکند،دیگر زندگی خصوصی معنایی ندارد!

به همین راحتی با تعداد فالوئرهای بالا که باز هم به مدد صداوسیمایی بدست آمده که هنوز معلوم نیست آیا پسوند صداوسیما ، اسلامی است یا ملی !!! سعی در تغییر ذائقه و سلیقه مردم میکنند...

زمانی عکس های ناجور بازیگر مرد و زن را باید در مجله های زرد و بعدش در سایت ها سرگرمی و خلاف شرع! میافتیم که به کمک شبکه های اجتماعی موبایلی که الان دست کوچک و جوان افتاده است... می بینیم که چگونه دین و فرهنگ خودمان توسط بازیگران مثلا وطنی مان به نیابت از بازیگران فحشای جهانی خودآگاه و یا ناخودگاه سعی در تغییر فرهنگ دینی جوانان عمل میکنند...
هرچند که کل ایران 80 میلیونی،چند هزار فاوئر مجازی و بعضا فیک و تقلبی نیست،اما در مقابل به گناه افتادن جوانانی مسئول هستیم که که وقتی فلان دختر سینما که اسم بازیگری را با خود به یدک میکشد و با بدحجابی خود،ذهن پسران را آشفته میکند و در این آشفته بازار اقتصادی که برخی پسران از روی تنبلی و تن پروری اقدام به ازدواج نمی کنند و اگر بخواهند دنبال دختری بگردند برای همسری ،به دلیل وجود تصاویری که از این بازیگران دیده اند دچار افسردگی جنسی! میشوند و هیچ دختری را همان ماه پری دماغ عمل کرده سینما نمی یابند! و لیست قطار شده دختران بی همسر را خواهیم دید که گناهشان این است که لب و لوچه شان به مانند صورت آرایش شده و عمل شده ی بازیگران زن نبوده است!

علیرضا
۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۰ موافقین ۱۰ مخالفین ۱ ۳۳ نظر
وقتی برخی از مستند ها و فیلم های دستی گرفته شده خود مردم در جریان روزهای انتخابات 88 ریاست جمهوری را مشاهده می کنم،به سطح دغدغه برخی از جوانانی برخود می کنیم که واقعا شاید برای ما و برخی از شما پایین ترین درجه و تنزل را داشته باشد.
وقتی در مستند از جوانی مونث سوال می شود که ملاکتان برای انتخاب رئیس جمهور چیست و وقتی پاسخش را میشنوید و یا میروید از جوان و جوان های دیگری سوال میکنید که ملاک انتخاب تان برای ریاست جهموری چه مواردی است پاسخ ها شاید از دید یک کسی نه ادعای سیاسی بودن دارد و نه ادعای فیلسوف بودن و فقط خبر های را روزانه پیگیری میکند شاید کمی مضحک باشد...
دختری جواب داده بود که رنگ کت کسی که میخوام بهش رای بدم.... برایم مهم است! پسری جواب داده بود مهم کسی است که وقتی رای آورد بتوانم با دوستم (منظور همان خانم نامحرمی است که در ماشین بقلش نشسته)  راحت باشم...!
یک نفر دیگر حتی نمیدانست زمان اصلاحات و حتی بعد از متمم قانون اساسی چیزی به اسم پست نخست وزیری نداریم و میگفت فلانی (همان فتنه گر شرور) نخست وزیر فلانی است(همان فتنه گر ممنوع التصویر) است! شاید برای من و برخی از شما ها کاملا غیر قابل باور باشد!
که وقتی کسی به شما بگوید دوست دارم کسی را که انتخاب می کنم بهترین کت و شلوار مارک دار بازار در تنش باشد! چرا که مثلا نشانه ی اقتدار یک کشور داشتن کراوات و کت انگلیسی در تنش است! (جان آدمی شریف بود یک زمانی ...یادش بخیر)بماند که برخی از اینان از اعضای ستاد انتخاباتی فلانی بوده اند...
این ها را الان گفتم که نه زمان انتخابات است و نه زمان ...
یا مثلا وقتی خبر فلان بیانیه سیاسی و به قول خودشان صرفا مطبوعاتی درمیادید،یک عده اصلا نمی دانند برای چه دارند میرقصند! مهم شاد بودن کاذب و همراه با معشوقه های خیابانی شان است تا فردا چند روزنامه ی خط بگیر آن ور آبی تیتر بزنند شادی و خوشحالی مردم در تحریم مانده از بیانیه شهر شکلات های سوییسی...

یا حتی زمانی که فلان خواننده ی جوان،عمرش به اخر میرسد و خانواده و بستگانش داغدار اند،عده به اسم تشیع جنازه و به کام عکس های سلفی و دختران و پسران جوان دوریبین به دست و له له زن برای دریافت آخرین لایک هایشان در صفحات مجازی راه می افتند و چهار تا جامعه شناس فرنگ رفته و یا فرنگ پرست ! در هنگ ماجرا می مانند و نمی دانند چگونه تحلیل کنند... خنده دارش آنجا میشود که عده ایی برای گرفتن چهار تا ماهی در آب گل آلود میایند تشیع جنازه عظیم فلان عالم ربانی و مداح مطرح دربین جوانان را یا کوچه بازاری سوق دهند و یا دولتی و ...

مشکل کشور ما،عمیق تر از آن است که که باختن برای عده ایی از جوانان ما،شده بهانه ایی برای شادی و رقاصی! شاید همان شعر خبرفت که نادان های مدرنیست عصر ایسم های فلاسفه ی فاسد و زن باره ی غربی،دوباره آن را تکرار کنند و ندانند و ندانند و در جهل مانده اند که داستانش چه بود؟
کسی که برای پلانتی نگرفتن فلان داور در فلان بازی فوتبال،ساعت ها در شبکه های رسانه ی مثلا ملی و حتی اون ور آبی،تحلیل گوش میکندولی نمی داند غنی سازی چیست و حتی معنی لغوی غنی سازی را هم نمی داند،آیا انتظاری هست که بتواند مشکلات جامعه خویش را هضم و تحلیل و درباره ی آن راه حل پیدا کند؟
علیرضا
۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۹ مخالفین ۰ ۳۳ نظر

وبلاگ فرهنگ پرواز بعد از گذشت دو سال و خورده ایی (خورده اش را حلال کنید) تصمیم گرفته است تا با دیگر وب سایت ها وبلاگ های هم فکر و تولید کننده محتوا تبادل لینک نماییم.

لذا عزیزان بعد از لینک کردن ما با نام فرهنگ پرواز،به ما خبر دهند تا ما نیز آنها را لینک کنیم...

وبلاگ های عضو بلاگفا که قبلا ما را لینک کرده بودند ،به دلیل آنکه سیاست های غلط در غلط این سیستم وبلاگ دهی،آدرس وبلاگ ما را در وب هایی که عضو این سیستم بوده اند حذف کرده است و ارتباط ما با این دسته عزیزان محدود شده است.که محدودیت حتی در درج کامنت (نظر) برای این دسته عزیزان در وبشان نیز شامل شده....

لذا به ناچار،با توجه به بروزآوری و ارتباط ما با انها،لینکشان در فرهنگ پرواز حذف خواهد شد....!

اولویت تبادل لینک با وبلاگ های بیان(blog.ir)،میهن بلاگ،پارسی بلاگ و... است.

منتظر شما هستیم...

ضمنا فرهنگ پرواز را در شبکه های اجتماعی افسران و ایستاگرم را می توانید فالو(دنبال) کنید...


وبلاگ فرهنگ پرواز

www.farhangeparvaz.blog.ir

عزیزانی که در این دو شبکه اجتماعی اینستاگرام وافسران هستند،ما را تنها نگذارند!!!!

فرهنگ پرواز در اینستاگرام

www.instagram.com/farhangeparvaz


فرهنگ پرواز در افسران

www.afsaran.ir/profile/farhangeparvaz


علیرضا
۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۸ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۹ نظر