پدرش شهید غفاری بود،پدر مادرش آیت الله مقدس تبریزی!قبل انقلاب عاشق جنگ بود!به مانند همه..وقتی انقلاب شد،به مجلس راه یافت!تنها عضو جامعه روحانیت مبارز بود که به بنی صدر رای منفی داد!وقتی کاندید مجاهدین خلق تایید صلاحیت شد،به موسوی خوئینی ها نماینده امام در تایید صلاحیت..اعتراض کرد!خودش میگفت یکبار همسر بی حجاب بنی صدر همراه با همراهانش در ماشین مدل بالا بازداشت کردیم!بعدها مصاحبه کرده بود حاضر بوده جانش را برای حفظ بازرگان بدهد!میگفت سال 57،برای فرار از چشم ساواکی ها،با چادرزنانه به مسجد و و برای زنان منبر میرفته!
در مجلس که بود اهل دعوا وگاهی کتک کاری هم بود!یکبار یکی از اعضای نهضت آزادی را با لنگه کفش زده بود!تاجایی که هاشمی رفسنجانی هم صدایش درآمده بود!ولی تا آخرین روزهای حیات منتظری،در درس اخلاقش شرکت میکرده...!اما همیشه آن کتک کاری ها رد میکرده...در درگیری های سال60 بین حزب اللهی ها و مجاهدین و طرفداران بنی صدر شرکت میکرد و به شدت مجروح میشود!
کارخانه جوارب استارلایت که مصادره شد،میرحسین موسوی آنرا با تمام امکانات داد به هادی غفاری!در حکم میرحسین آمده بود که با سود کارخانه کارهای فرهنگی صورت بگیرد!اما خودش داستان دیگری نقل میکرده..بعدها شیخ هادی هم نامردی نکرد و ساختمان الهادی با 1500 متر زیربنا را در یکی از نقاط خوب تهران ساخت!به علت سو مدیریت او،کارخانه تا مرز ورشکستگی هم رفت!یکروز کارگران با روش خودش!از خجالت استخوان های حاج آقا درآمدند و تا چندماه بستری بود!برای سود دهی بیشتر،تولید جوراب های نازک و بدنما را بیشتر کرد تا جایی که یکبار احمدینژاد که عضو انجمن اسلامی علم و صنعت بود در سخنرانی هادی غفاری،به آن و دولت میرحسین اعتراض کرد...!
#فرهنگ_پرواز
هربار که در مجلس میخواست نطقی کند دیگر نماینده ها با متلک بحث جوراب استارلایت(آسیا)را پیش میکشیدن!به گفته خودش یکبار بعد از رهبری اقای خامنه ای،رفته بود پیش ایشان،از انتقادهای احمد توکلی که اسمش را رفیق اقا گذاشته بود انتقاد و گله کرده بود ولی اقا گفته بود شما هم رفیق بنده هستید..!غفاری بعدا استعفا داد وازکارخانه رفت!ولی الهادی...