در جایی می خواندم ! روش خیلی حساب شده و کار شده بود ! نیاز به فشار وارد کردن و قدرت نمایی نبود...
از حیوان کاملا نجیب و مودبی به نام مار !!! الگو برداری شده بود ! فقط همان دفعه اول کار خود را می کرد ! ولی برای این که ذهن ها به صورت مداوم و ماندگار برای سالیان متمادی درگیر شود ! باید اثرش را دراز مدت می کردند ! برای همین ! روش گزیدگی مار را کمی ویرایش کردند !
در یکی از ایالت های آمریکا بود ! نیازی برای صف وایسادن نبود ! هر روز صبح یک جوان دوچرخه سوار ! مجله ها را به صورت محکم به درب خانه ها پرتاب می کرد...
از آن طرف وقتی بچه های خردسال می خواستند بروند بیرون یا بروند مدرسه ! اول صبح ! وقتی درب خانه را باز می کردند ! با یک مجله روبرو می شدند ! بچه ها اکثرا سواد درست حسابی برای خواندن نداشتن ! ولی وقتی عکس روی جلد مجله را می دیدند ! سریع مجله را به سمت سطل زباله ی بزرگی که شهرداری گذاشته بود پرتاب می کردند ! بچه ها فقط یکبار آن عکس را می دیدند ... چرا دور می انداختن ؟ بچه ها برای یک محله مسلمان نشین در آمریکا بودند ! پدر و مادر هایشان آن ها را تربیت کرده بودند که از دیدن تصاویر ناجور خود داری کنند ! درست است که آن ها در کشوری زندگی میکنند که حجاب توسط دیگران رعایت نمی شد ! ولی جالب بود بدانید که آن مجله ها را هم حتی غیر مسلمانان نمی خریدن ! ولی برای بچه مسلمان ها به صورت رایگان و هفتگی و ماهانه در جلوی درب خانه های آن ها قرار می دانند !