پدرش قبل از انقلاب فرش فروش بود،مادرش بعد از انقلاب از بازجوهای کمیته شد،اسمش را سعید گذاشتند،به عشق مکانیک وارد دانشگاه تهران شد ولی سیاسی بیرون آمد! زمستان 57 از پادگان فرار کرد،وقتی برگشت رفت اطلاعات ارتش! بعدا که بازرگان نخست وزیر شده بود،به همراه خسروتهرانی اطلاعات نخست وزیری را در دست گرفت!از اسناد ترکیه تا المان و موساد اسرائیل را دیده بود!
نخست وزیری که منفجر شد،از متهمان اصلی،محمدی رفیق سعید بود!بعدها سعید از نقش کشمیری در انفجار سخن ها.. گفت! اطلاعات ایران از هم گسسته بود!طرح تشکیل وزارت اطلاعات را همراه با ری شهری اولین وزیر ان داد!شهید محلاتی و لاجوردی و اعضای سپاه از وزارتخانه ای شدن ناراحات شدند،دعوا تا عدلیه هم رفت! با سید احمد صحبت کرد که اگر اطلاعات زیر نظر رهبری باشد،خطاهای احتمالیش هم گردن امام ره است!امام خمینی با وزارت شدن موافقت کرد.هاشمی که رئیس جمهور شد،یکی از معاونت های سیاسی را قبول کرد،و پروژه توسعه سیاسی را کلید زد،هاشمی زیاد روی خوش نشان نداد!عبدالکریم سروش را بسیار دوست میداشت! خاتمی که خواست بیاد،او فضایش را آماده کرد...
از اصلیهای حزب مشارکت بود،تئوری های فشار ازپایین و چانه زنی از بالا تا تئوری معروف فتح سنگر به سنگر تا فتح فرماندهی(بخوانید ولایت فقیه) را داد! هم مشاور خاتمی شد و هم شورای شهر میرفت! روزنامه هایی را هم مدیریت میکرد و مقاله مینگاشت! رفیق مورد وثوقش! اکبر گنجی یا همان اکبری که در پیشانی دختران بدحجاب اول انقلاب پونز و مگنه فرو میکرد،بود!