قدس آزاد خواهد شد ...
...............................................................................................................................................
1:شاید شما در خیابان ،برای یکبار هم شده شاهد نزاع و درگیری و دعوای دونفر در خیابان بوده باشید،بیشتر کنجکاو می شوید چرا این دو نفر با هم دعوا می کنند،اگر از دعوای آن ها چیزی ندانید ، کمی صبر می کنید تا از لابلای گفتگوی آن ها چیزهایی را بفهمید،بعد که کمی دستگیرتان شد،می روید یا جانبدارانه و یا مثلا !!! بیطرف وارد دعوای آن دو می شوید، در واقع شما خواسته یا ناخواسته جریان شناسی دعوای این نفر را پیگیری میکردید! ولی وقتی بخواهید دعوای چند صد ساله دو گروه را پیگری کنید چز با خواندن تاریخ و پیگری مبانی فکری گروه های مختلف در طول تاریخ هیچ گاه نخواهید توانست جریان درستی را پیدا و قضاوت کنید.
این مشکل بیشتر در جوانان و مردم عامه به دلیل اطلاعات ناقص و شاید هم غلط و دیگر شرایط اجتماعی پدید می آید که گروهی که مثلا قبلا دارای پیشنه ی درستی نبودند با گذشت زمان به دلیل فراموشی مردم و یا تغییر شرایط ظاهری و نه باطنی جامعه ، آن گروه مثلا در انتخاباتی پیروز می شوند که تعجب نخبگان را حتی در پی دارد ...
اگر بخوهیم دچار خطای محاسباتی در شناخت جریان های سیاسی و فرهنگی نشویم ناچاریم پیشنه ی بزرگان مربوط به آن جریان ها و گروه ها را پیش روی خود بگذاریم.
مردم همیشه به بزرگان خود نگاه می کنند ،چون به آن ها اعتماد دارند و آن ها را آگاه به مسائل روز می دانند.
2: روشنفکران یکی از بزرگان مردم می توانند باشند. روشنفکر از دوکلمه ی روشن و فکر تشکیل شده،ریشه ی این کلمه از اروپا آمده است و بیشتر به نام انتکتوئل می شناسند و البته معادل های فرانسوی و... هم دارد.در واقع این معنا،معنای وصفی است ! و معنای اسمی آن به افرادی مربوط می کردند عقل گرا و اندیشه گرا می گفتند!
در اصطلاح در نظر مقام معظم رهبری دو جنبه ی مثبت که شامل معنای عام مثل فضلای جوان و روشنفکر حوزه و معنای خاص آن محافل دانشجویی و غیره ... و معنای اخص آن می توان به فرزانگی و هوشمندی و احساس درد مسائل اجتماعی و ... دارد.
در جنبه ی منفی آن روشنفکرانی که ویژگی های کلی معنای اخص را داشتند ولی در تعیین الگو از الگو های غربی و اندیشمندان عصر روشنگری اروپا استفاده کرده اند!
3:خاستگاه اصلی این نوع روشنفرکری (معنای منفی) از قرن 18 است،تا جایی که پالمر رابرت در توصیف آن می گوید : {مردم این دوره از صمیم قلب فکر می کردند که عصرشان ،عصر روشنگری عقاید بیکن،دکارت ....ایمان مردم به این دوره به قوای طبیعی عقل بشر بی اندازه زیاد بود، فی الواقع هرگونه احساسی نسبت به ماور الطبیعه ضعیف گردید! مردم متجدد نه فقط از شیطان هراسی نداشتندبلکه اعتقاد آن ها به خدا نیز زایل گردیده بود.}
به عقیده ی برخی ها ، دلیل نام گذاری آن عصر 18،این بود که قرون وسطی را عصر تاریکی و رنسانس بعد از آن و عصر ش را روشنگری نام گذاشتند و فیلسوفان آن عصر تمام همتشان این بود که با مشاهدات عینی و اومانیستی از جهان و هستی در مقبل تفکر سمبولیک دینی ، پیروان خودشان را روشنفکر و.. نام نهادند.بر همین اساس تفاسیر نوینی از عالم به نام جهان بینی روشن گری که به رازدزدایی از عالم و سطحی کردن و تقیلی پدیده ها همراه شد نامیدند.
4:در واقع از این دوره به بعد تمام نویسندگان ،متفکران و شاعران سعی بر این گذاشتند تا با جهان بینی روشنگری ،مسائل عالم هستی و جهان را با تفکرات خود خواسته شان جایگزین تفکر دینی عصر خود کنند!!در واقع اساس کارشان به اعتقاد جلال آل احمد مخالفت با کلیسا و پاپ و... خلاصه می شد.
که شهید آوینی می گوید :{کار این عقل (عقلی سیونالیستی روشنفکران غرب زده) در نهایت به کفر و الحاد می انجامد و بنابراین این انتلکتوئل ها در سراسر جهان اگر ماتریالیست و ملحد نباشند ،کافر اند...}
پس وقتی اولین آجر روشنفکری در غرب با سکولاریته و الحاد و انکار گذاشته شود،عاقبتش همینی است که امروز مشاهده می کنیم.
در بعد دینی روشنفکران یا دینی اند مثل عالمان دینی و تحصیل کرده های دینی که درد دین دارند هستند و روشنفکران سکولار که همان پیروان عصر روشن گری اروپا هستند که امروز هم در غالب برخی جریانات سیاسی فعلی در ایران اسلامی می بینیم ! دسته ی دیگری هم هستند که قائل به تفکیک نیستند !