فارغ از این که استاد عباسی آزاد شود یا نشود،تبرئیه شود یا نشود،عزیز تر شود یا نشود،محبوب تر شود یا نشود... یک چیز برای من و امثال من مهم تر است و آن این که ارتش دیگر برای من محبوب نخواهد بود و برای نسلی از جوان های انقلابی،نهاد حفاظت اطلاعات ارتش دیگر نمی تواند لقب بصیر بودن و تیز بین بودن را برای خودش یدک بکشد...
ارتش کلمه طیبه است ولی میتواند نفوذی های در ان وارد شوند که در زمین دشمن بازی کنند.ارتش میتوانست برادر ما باشدو ارتش میتوانست سلاح ما باشد.ارتش میتوانست همراه ملت انقلابی عمل کند انگاه وزیر خارجه دولت اعتدال،یعنی اقای ظریف وقتی از ناتوانی سیستم دفاعی حرف میزد،مشتی بر دهان او باشد و نتوانست!
اگر امثال ارتش قرار بودند بصیر باشند،رهبر معظم مان دیگر لقب افسران جنگ نرم را فقط به دانشجویان و بسیجیان نمی دانند،معلوم نیست در عمق عقیدتی و اطلاعاتی ارتش چه میگذرد؟ ما همه نگران ارتش هستیم....
ارتش شاید زورش بر جریان غیرانقلابی نرسد! یا شاید هم میرسد ولی از چیز یا چیزهایی میترسد! ارتش شاید نیاز به تصفیه داشته باشد،نه تصفیه از نوع نفرات! بلکه تصفیه از نوع عقیدتی و سیاسی! ارتش میتوانست برای خودش محبوبیت کم نظیر بین جوان مستعد و انقلابی پیدا کند و لی این گونه عمل نکرد!
ارتش بد وارد بازی شد که استاد ما را برای چند روزی حبس کند و بگوید من می توانم!!! چه چیز را میتوانی ارتش؟
ارتش عقب تر از فرمانده ی نیروی زمینی اش عمل کرد و شاید ارتش و نهاد اطلاعات ارتش شاید نیاز به بازسازی و بروز رسانی عمیق تری نیاز داشته باشد....!
پ ن شرح تصویر !!!!:
من بر روی چهارچرخ!در یکی از پادگان های تکاوران نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در استان خوزستان،اردوی راهیان نور سال نود هجری شمسی!یادش بخیر،ارتش برای ما ارتش بود....