خواهرم! نمیدانم چگونه و از چه راهی از شما تشکر کنم! اصلا زبانم و دست هایم و تمام وجودم در مقابل کاری که برای من میکنی،ناتوان است که شکر بجای بیاورد...
خواهرم!من درخیابان همان پسری هستم که وقتی تو را میبیند دست و پایش را گم میکند،وقتی باتو بخواهد هم صحبت شود عرق شرم و خجالت تمام بدنش را خیس میکند!
من همان پسری هستم که جرات معاشرت و هم کلامی را با تو ندارد! همان پسری که با ترس خاصی به لباس هایت یک نگاه زیر چشمی میکند!
من آن پسری نیستم که در سر چهار راه به هرزگی مشغول است!
چرا که از آبرویش در نزد دوستان و همسایگان میترسد!
من آن پسری هستم که در دانشگاه خودش را پاک جلوه میدهد ولی....
خواهرم! از این که با کارهایت در فضای مجازی،کار مرا و امثال مرا راحت تر کردی سپاس گذارم!