همان روز هایی که احمدی نژاد از بین شخصیت های بنامی چون هاشمی رفسنجانی، رضایی، قالبیاف، لاریجانی ، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده به یکباره با گفتمانی جدید خود را به ملت ایران معرفی کرد.
همان روزهایی که محمود با شعار «مردی از جنس مردم» آمد.
همان روزهایی که محمود خود را مستقل معرفی کرد و گفت وابسته به هیچ حزبی نیست؛ نه اصولگراست و نه اصلاح طلب!
همان روزهایی که عکسهای دکتر با محرومین، پوستر تبلیغاتی شد؛ همان روزهایی که محمود نه به دنبال هواپیما بود و نه هوای تازه!!! می گفت تنها دغدغه اش معیشت مردم است.
همان روزهایی که مردم می گفتند «صلی علی محمد بوی رجایی آمد…»
همان روزهایی که مردم می گفتند: رجایی زمان آمد…
آن روزها خیلی زود مردم به هوای مردمی بودنِ «دکتر» با او اخت شدند. دکتر مردمی بود؛ برخواسته از دل مردم بود، از جنس مردم…
آن روزها گذشت و گذشت…
ملت ایران روزهای پر تب و تابی را پشت سر گذاشتند. انرژی هسته ای، فتنه ۸۸، افزایش تحریم ها، بیداری اسلامی، رویکرد رهبری به جهاد اقتصادی و … گوشه ای از اتفاقات ۷ سال گذشته جمهوری اسلامی ایران بود.
اما در این ۷ سال اتفاقات دیگری هم افتاد.
عده ای معتقد بودند «دکتر» دیگر آن «دکتر»ی نیست که به بوسیدن دست «آقا» در مراسم تنفیذ افتخار کند.
هر که از راه می رسید تکه ای به «دکتر» می انداخت.
عده ای می گفتند «دکتر» از اول منحرف بوده و مردم را فریب داده؛ عده ای دیگر ولایتمداری اش را زیر سوال می بردند و عده ای دیگر بحث جریان انحرافی را به راه انداختند.
اما دکتر بود و عقایدش…
خودش می گفت هیچ تغییری در گفتمانش ایجاد نشده، می گفت هنوز هم دغدغه معیشت مردم را دارم اما عده ای نمی گذارند کار کنم!
اما به مرور زمان مردم بیشتر از آنکه از «دکتر» دلخور باشند از اطرافیان او دلگیر بودند
از یک سو حرفهای دوپلوی اطرافیان دکتر و از سوی دیگر سکوت احمدی نژاد بر گفته های همراهانش در پاستور، مردم را دلخور و بعضا عصبانی می کرد.
خاطرات نه چندان خوش از مکتب ایرانی ، مردم اسرائیل ، کوروش کبیر و … در ذهن مردم نقش بسته و عده ای بی پروا او را نقد می کنند.
اما آنقدر که خانه نشینی یازده روز رجایی زمان مردم را برآشفته کرد؛ جریان انحرافی نتوانسته بود انحرافی در دل عاشقان دکتر ایجاد کند.
عده ای که دیروز او را رجایی زمان می خواندند امروز او را «بنی صدر» زمان خطاب می کنند.
همان هایی که دیروز عکس دکتر را در کنار فقرا منتشر می کردند، امروز عکس حرف های درگوشی او و مشایی را پوستر می کنند
همان هایی که دیروز عکس بوسه احمدی نژاد بر دستان رهبری را به دیوار اتاقشان چسبانده بودند، امروز او را مقابل رهبری قرار می دهند.
اما به نظر می رسد احساسات مردم ایران بار دیگر در سیمای «احمدی نژاد» جلوه کرده است
راستش را بخواهید افراط و تفریط مدت هاست که در زندگی ما متبلور شده است
مدت هاست ملت ایران برخی ها را آن چنان بزرگ می کنند که دست نیافتنی می شوند و از سوی دیگر برخی ها را آن قدر تخریب می کنند که دیگر روی راه رفتن در بین مردم را هم از دست می دهند.
گویا ملت ما عادت کرده اند که در لحظه تصمیم بگیرند و به قبل و بعد افراد کاری نداشته باشند!
گویا یاد گرفته ایم هر کس که آمد و دم از معیشت مردم زد، او را بت کنیم و تا سر حد پرستش بالایش ببریم و هر کس که بر خلاف نظر رهبری نظری داد ضدانقلابش بخوانیم!!!
نه رجایی زمان خواندن احمدی نژاد در سال ۸۴ درست بود و نه امروز بنی صدر خواندنش
نه معصوم نشان دادن او در سال ۸۴ صحیح بود و نه اینگونه تخریب کردن او
باید مراقب باشیم اشتباهی که در سال ۸۴ در قبال احمدی نژاد مرتکب شدیم و تمام خصلت های نیکش را به توان n رساندیم، در برابر اشتباهاتش مرتکب نشویم
هرچند هیچ کس منکر نقد سازنده و منصفانه نیست اما امروز نباید با بزرگنمایی مشکلات احمدی نژاد به اصل نظام صدمه یا لطمه ای وارد کنیم.
شاید با این مطلب خیلی ها نگارنده را به خیلی جاها! بچسبانند اما بر خود وظیفه دانستم به تمام کسانی که از روز رستاخیز می ترسند، یادآوری کنم مراقب باشید آخرت خود را به دنیای دیگران نفروشید.
مراقب باشید در هر کاری تعادل را حفظ کنید و از افراط و تفریط دوری جویید؛ حتی در تمجید و نقد کردن احمدی نژاد!
پی نوشت: این روزها آب فقط برای رفع عطش نیست؛ یادآور خیلی چیزهاست