فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

بسم الله
هر چیزی یک فرهنگی دارد
پرواز هم فرهنگ خود را دارد...
...........................................
استفاده از عناوین و مطالب فقط با ذکر نام فرهنگ پرواز
مجاز است! اخلاق در امانت داری....
در غیر این صورت شرعا و قانونا حرام است.
...........................................
فرهنگ پرواز چه با همین عنوان و
چه با عنوان های
نزدیک به فرهنگ پرواز . ارتباطی ندارد
...........................................
برای مشاهده بهتر فرهنگ پرواز از مرور گر
Mozilla Firefox استفاده کنید.

بایگانی

آخرین مطالب

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقاومت» ثبت شده است

وقتی شما در جامعه ای چادر را حذف کردید،دیگر در روضه های محرم، دختر بدحجاب درک و تصوری از چادر از سر برداشتن حضرت زینب توسط قاتلین امام حسین نخواهد داشت.

وقتی شما در جامعه ای،حیا را هدف بگیرید، ان جوان دیگر درک و تصور درستی از حیای فاطمی نخواهد داشت.

وقتی شما در جامعه ای،کار نیک پنهان و حفظ شان طبقه محروم را هدف بگیرید،مردم دیگر درک و تصور درستی از اطعام شبانه فقرا توسط حضرت امیر (ع) نخواهد داشت!

وقتی شما در جامعه ای مقاومت را هدف بگیرید،ان کشور درک و احساس درستی از عدم امتیاز دهی درمذاکرات به دشمن نخواهد داشت!!!

وقتی شما سعی کردید جامعه مدنی را باب کنید،ان مردم درک صحیحی از جامعه اسلامی نخواهند داشت!

وقتی شما مفهوم ولش کن ! و سخت نگیر را مد کردید،میشوید مروج اباحه گری و لیبرالیسم!

وقتی شما در جامعه مفهوم انفاق و گذشت را حذف کردید،حرص و طمع و در اخر اختلاس از بیت المال را ترویج کردید...

وقتی شما جلف بازی و شهوت و پسران خوش استایل را باب کردید، درک و تصور جان فدایی و بریده شدن سر یک پسر جوان در اوج جوانی برای اسلام را نخواهید داشت!

وقتی مصرفگرایی و تبلیغ شبانه روزی را مد کردید! قناعت و ذخیره سازی منابع محیطی را سوزانده اید...

علیرضا
۱۹ آبان ۹۶ ، ۲۱:۱۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم کمی بغل میخواهد...

دلم کمی آرامش با طعم اشک چشم میخواهد....

دلم کمی هوای گریه در ازای نوزاش سر میخواهد....

دلم کمی خنده با نوای فدایت شوم میخواهد...

دلم کمی گرفته ! شاید کمی مهربانی با دوچشم پاک می خواهد....

دلم کمی انتظار شاید در آمدن ات با یک بغل عشق میخواهد...

دلم کمی هوای داشتنت در این هوای سرد میخواهد...

دلم کمی پدر برای این دل گرفته در کنارت میخواهد...

دلم کمی امنیت با جرعه ایی گرمی وجودت در کنار لبخند جان میخواهد....

دلم یک بابا در کنار عروسک هایم میخواهد... ایا میشود که برگردی ؟

دلم یک دل سیر زیارت در کنار مرقد بی بی میخواهد...

دلم کمی هوای دست گرفتن در این حرم عشق میخواهد....

دلم کمی نوای دخترم دخترم میخواهد....

دلم گرفته از بس ...

دلم میخواهد بدوم و بگویم بابایی نرو... دلم میخواهد بگویم اگر رفتی تنها نرو...دلم میخواهد بگویم ببین موهایم رو! دلم میخواهد بخندم به نگاه لطیف تو...

دلم میخواهد بگویم یتیمی در این دنیا سخت است...دلم میخواهد بگویم جهاد کار مرد است...دلم میخواهد بگویم من پدرم شهید است.

دلم میخواهد بگویم بابا من هم کنیز رقیه (س)...دلم میخواهد بگیوم پدر من چه قدر دلیر است...

دلم میخواهد بگویم اینها اثر اشک روضه است... دلم میخواهد بگویم  آه شهادت چه قدر آرزویت بود... دلم میخواهد ببینم حداقل پیکر پاک ات ؟!

 هوای گریه نداری برای ناز دختر عزیزت ؟

.............................................................

تقدیم به شهید جاوید الاثر محمد اینانلو و تمامی شهدای مدافع حرم....

علیرضا
۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۲۶ موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹ نظر



علیرضا
۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

از زمانی که مردم این کره خاکی تصمیم گرفتند به جای لشگر کشی های چند صد هزار نفری ! یک کشور را به زانو دربیاورند روشی ابداع شد که اسمش شیک بود ! کارایی اش بالاتر بود ! به جای زره های فولادی و شمشیر های تیز و براق ! کت و شلوار های اتو کشیده و کراوات های ژیگول و صورت های با تیغ !!! صیقل داده را جایگزین کردند ! روشی ابداع شد که اسمش را گذاشتن دیپلماتیک !

دانشگاه های دنیای غرب با ایجاد این رشته ! به خوبی توانستند سربازان خود را از دیگر کشور ها با مبانی اعتقادی و فرهنگی خود تربیت کنند.

ظاهرش بسیار صلح جویانه و بر پایه ی گرفتن عکس های زیبا و یادگاری در جلوی دوربین و قهوه خوردن با میتران ها ! و فارلین ها ! و گاهی مثل رجب طیب اردوغان ! دعوا کردن با رفیق  ونه رقیب!!! در جلوی اذهان عمومی ! و حتی گاهی با فرستادن کبوتر نامه بر و بعضی اوقات با یک تماس تلفنی اهداف استعماری خود را پیش ببرند !

در این جا مهم دو تا چیز بود !

یک : اول از همه چهره ی دیپلمات ها ی وطنی آن کشور به دیلیل شکست باطنی در هر مذاکره و گفتگو در پیش اذهان جامعه  کشور خراب نشود تا بتوانند از طریق همان دیپلمات هایی که در کشور استعمار گر درس خوانده اند ! در پست خود باقی مانده و اهداف خود را پیش ببرند !

دوم : بتوان از طریق همان دیپلمات ها اهداف خود را در کشور هدف به نتیجه برسانند!

حال اگر یک دیپلمات ! در کشور استعمار گر دس نخوانده باشد و پایان نامه اش منطبق بر قرآن بوده باشد او را فردی معرفی می کنند با عناونی مثل نطق خوانی ! غیر قایبل انعطاف و خشک ! که با این کار ! مردم همان کشور مورد تهاجم ! خودشان آن دیپلمات را برکنار کرده و فردی را می آورند که دشمن او را خوش اخلاق و منعطف و گاهی مقتدر معرفی کرده ! لزوما اینجا ظاهر فقط مورد بحث نیست .بلکه سابقه ی فرد و این  که  مدرک را از کدام دانشگاه غربی گرفته باشد مهم تر است !

مردم کشور مورد تهاجم هم نگاه می کنند که بله ! او هم نماز می خواند و روزه می گیرد ! و هر چند گاهی بر منافع ملی کشورش تاکید می کند ! دشمن هم می خواهد همچین کسانی باشند ! در ظاهر هم نه همیشه ! بلکه گاهی امتیازاتی به کشور مورد تهاجم می دهد تا دیپلمات های آن کشور مورد تهاجم ! پیش مردم خود وجه ایی مثبت  داشته باشد !

از طرف دیگر فشار ها را هم زمان یا زیاد می کنند و یا در همان حد نگه می دارند. از طرفی همان کشور مورد تهاجم ! که مردان سیاسی اش !به خوبی درسشان را پیش همان استاد های غربی در دانشگاه های غربی فرا گرفته اند ! به بهانه ی اجرای برنامه های توسعه ملی ! و حتی گاهی با فشار روانی و در بعضی موارد فشار اقتصادی سعی دارند به مردمشان بقبولانند که یک راه بیشتر نیست ! راه ! فقط راه مذاکره ! حالا گاهی هم روی پافشاری بر روی منافع ملی ! مانور می دهند که ما از جنس آدم هایی که قرار داد های ظالمانه ترکمانچای و گلستان و ... امضا کرده اند نیستیم !

اصولا این نوع دیپلمات هایی که در غرب تحصیل کرده اند ! در همه ی کشور ها ! یک راهبرد اصلی دارند ! مخالفان و منتقدین داخلی شان را تندرو و جنگ طلب و دشمن هم وطنانشان معرفی می کنند ! این گونه دیپلمات ها از جنس همان هایی هستند که در کشور هایی مثل فلسطین و لبنان و مصر و اکوادور و پاکستان هستند ! همیشه یک خوش بینی کاذب به دشمنشان دارند ! رقیب داخلی شان هم بر مقاومت تاکید دارد.....


مثل امروز برخی ها در کشور ما همین است ! بچه ی کوچولو و قابلمه ی داغ !

کودک سعی دارد بر حس کنکاوی و خوش بینی !!! نسبت به دسته قابلمه داغ و این که در آن غذای خوشمزه ایی است ! دستان لطیف خود را بزند ! پدر و مادر سعی دارند نگذارند او همچین کاری انجام دهد ! کودک فکر می کند این ممانعت پدر و مادرش ! یک ظلم و یک مانع تراشی برای حس کنکاوی و خوش بینی اوست ! پدر و مادر تجربه دارند و از آن مهم تر تجربه هایشان را یادشان هست و از آن درس گرفته اند ! ولی کودک هم کم تجربه است و هم این که تجربه هایی هم که هر جند به صورت اندک داشته ! ولی نه آن ها را بخاطر دارد و حتی آن هایی هم را که بخاطر دارد با توجیه این که شاید این قابلمه با وجود داغ بودن بیش از اندازه اش ! با دیگر قابلمه های داغی که تا بحال به آن ها دست زده یا دیده فرق دارد ! 

علیرضا
۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۷ نظر