فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

فرهنگ همانی که آقا هم فدایی آن است

فرهنگ پرواز

بسم الله
هر چیزی یک فرهنگی دارد
پرواز هم فرهنگ خود را دارد...
...........................................
استفاده از عناوین و مطالب فقط با ذکر نام فرهنگ پرواز
مجاز است! اخلاق در امانت داری....
در غیر این صورت شرعا و قانونا حرام است.
...........................................
فرهنگ پرواز چه با همین عنوان و
چه با عنوان های
نزدیک به فرهنگ پرواز . ارتباطی ندارد
...........................................
برای مشاهده بهتر فرهنگ پرواز از مرور گر
Mozilla Firefox استفاده کنید.

بایگانی

آخرین مطالب

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۲۶۵ مطلب توسط «علیرضا» ثبت شده است

اول از همه یک سوال می کنم!
دیدید تا حالا که یک بچه ی خردسال بغضش می گیرد چه حالتی و چه قیافه ایی پیدا می کند؟
نه واقعا ! تا به حال فکر کرده اید چرا این گونه می شود ؟
دیده اید یک مرد بزرگسال وقتی بغضش می گیرد چگونه می شود ؟
دیده اید تا به حال وقتی می خواهی گریه کنی و می بینی چند نفر در کنارت هستند نمی توانی گریه کنی ! چه حالی پیدا می کنی ؟ می خواهی گریه کنی ولی جلوی خودت را می گیری ؟
انسان در آن حالت خدا وکیلی چه فشاری بر روی دوشش می آید ؟
نمی دانم ! شاید تا به حال این حالت را پیدا نکرده اید! خدا می داند و خود خودتان .........
دیده اید بعضی از جوان ها که به راهیان نور می روند. وقتی می خواهند گریه کنند. چفیه ی دور گردنشان را بر روی سر می اندازند و راحت آرام آرام آروم آروم گریه می کنند .... آن هم یک دل سیر..... خدا وکیلی چه کیفی می کنند....
که تمام دلگیریشان را با گریه پاسخ می دهند .... چه فشاری از روی دوششان بر می دارند.......
دیده اید بعضی اوقات در کنار فامیل و یا خانواده ی خود هستید . تلویزیون روضه ایی پخش می کند و شما می خواهید گریه کنید ولی جلوی خانواده تان این کار را نمی کنید !!! چرا ؟


دیده اید در هیات ها وقتی که چراغ ها را برای روضه خاموش می کنند .... چقدر راحت می توانید گریه کنید برای مظلومیت اهل بیت؟
تا به حال شده است شب ها به هر دلیلی در زیر پتو بی صدا اشک بریزید؟

یک نفر بود در یک شهری..... همسرش را از دست داده بود..... نمی خواست بچه هایش او را ببینند .....
می رفت شب ها در کنار چاه و در داخل باغی ..... آروم آروم گریه می کرد و نجوا......
چقدر سخته ؟
علی این گونه بود .... زمانی فاطمه (س) در کنارش بود و بود مونسش.... ولی بعد فاطمه .... علی چگونه این سال ها را پشت سر گذاشت ؟
هرچی به علی فشار می آمد ولی علی همدمی جز چاه نداشت ؟ چرا ؟
 



آهای ! مردم....
نکند به آقا سید علی فشار بیاید و مولایمان نتواند درد و دلش را بیان کند؟ می دانید انسان در این حالت چقدر زود پیر می شود ؟

علیرضا
۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۳۱ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۰ نظر
امسال رفته بودیم جنوب ایران. همان جایی که بهش می گویند کربلای ایران. طبق معمول همیشه برای کاروان های اعزامی یکسری راوی و گوینده از ارتش و سپاه و تعدادی طلبه برای هر کاروان در نظر می گیرند.
نمی دانم کدام منطقه ی عملیاتی بود. رفته بودیم آنجا. یکی از راویان شروع کردن به روایت گری و بعدش روضه.
فضای معنوی خاصی بود. جای همه ی آنهایی که نرفته بودند خالی.....
یک حقیقتی انکار ناپذیر برای ما گفت. همه که در سوز بودند . من هم دهانم باز ماند و احتمالا این باز ماندن دهان بنده برای این بود که نشان داد من به اهل بیت اون شناختی که لازم است را پیدا نکردم.

راوی گفت: در تمام عملیات هایی که در دفاع مقدس با رمز مقدس یافاطمه الزهرا آغاز شد و انجام شد . رزمندگان اسلام پیروز شدند..... بدون استثنا

نامرد ها حمله بردند به خانه ی حضرت علی (ع). ایشان را دست بسته بردند به مسجد برای گرفتن بیعت .......
حضرت زهرا (س) برای کمک و دفاع از ولایت رفت . داستانش را همه می دانید..........
علی را آزاد نکردند. فطمه نارحت شد. فرمود اکنون می روم نزد قبر پدرم و شکایت می کنم................
فاطمه رفت.علی سلمان را صدا زد. فرمود: سلمان . اگر فاطمه شکایتش را به رسول الله بگوید بر مدینه عذاب ......
سلمان رفت. سلمان به حضرت صدیقه ی کبری عرض کرد:یا فاطمه علی فرموده که شما از شکایتت منصرف شو.
فاطمه که فدایی ولایت بود .از این کار منصرف شد.

خدایا فاطمه که بود؟
رفته بودم سر کلاس. دانشگاه ..... پیرهن مشکی تنم کرده بودم. یکی از بچه ها از من پرسید برای چی مشکی پوشیدی ؟ من هم گفتم مشکی مده روزه !!!!
کلاس تمام شد! یکی نفر دیگر من را دید. از من پرسید برای چی مشکی پوشیدی ؟ خودش بلافاصله گفت: آهان فاطمیه است!
نه فاطمه جان. نه تنها قبر شما به علت مظلومیتتان پنهان است. فاطمیه در ایران اسلامی هم مظلوم است.
والسلام....................
علیرضا
۰۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
نخستین مجلس عزاداری ایام فاطمیه(س) در حضور رهبر معظم انقلاب دیشب با سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان و مداحی میثم مطیعی در حسینیه امام خمینی برگزار می‌شود.
به گزارش جهان به نقل از خبرآنلاین میثم مطیعی، مداح جوانی که در حال حاضر در مقطع دکترا تحصیل می کند، بسیاری از مقاتل را از حفظ دارد. او به راحتی متن عربی مقتل را با صدای خوشش می خواند و به همین دلیل مورد نظر بسیاری از روحانیون اهل علم و خصوصا مقام معظم رهبری قرار گرفته است. چنانکه رهبر انقلاب در جلسه ای ضمن تقدیر از سبک مداحی او گفتند:" آن چیزی که ما از مداحی سراغ داریم ، دقیقاً همین چیزی بود که ایشان امروز (اربعین۱۳۹۰) اجرا کرد . رهبر انقلاب خطاب به میثم مطیعی اشاره کردند: این از معجزات انقلاب است که یک دانشجوی دکتری ، مداح اهل بیت است ."



همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمة‌الزهرا سلام‌الله‌علیها امسال نیز همچون سال‌های گذشته مجلس عزاداری در حضور رهبر معظم انقلاب برگزار خواهد شد.این مراسم از سی‌ام جمادی‌الاول تا چهارم جمادی‌الثانی ۱۴۳۳ هـ.ق برابر با یکشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۰۳ تا پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۰۷، به مدت ۵ شب، همراه با اقامه‌ نماز جماعت مغرب و عشاء در حسینیه امام خمینی رحمة‌الله واقع در خیابان فلسطین، تقاطع خیابان آذربایجان برگزار می‌شود.

همچنین هر شب قبل از اقامه‌ نماز مغرب و عشاء، احکام شرعی توسط حجت‌الاسلام فلاح‌زاده بیان می‌شود.
منبع:جهان نیوز
علیرضا
۰۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
نمی دانم های من بازم شروع شد !
نمی دانم وقتی یک نفر در خیابان خلاف می کند! انتظار دارد کسی به و اعتراض نکند! وای به حال آن روزی که طرف سیبیل هایش هم ..... باشد!
نمی دانم چرا بعضی از مردم ! دوست دارند همه چیز ارزان باشد ولی آن وقت اگر بخواهند خودشان جنسی را یا خانه ایی بفروشند به بالاترین قیمت !!!
نمی دانم چرا یک کارمند وقتی به بانکی برای کار خودش رجوع می کند دوست دارد کارمند بانک سریع کار او را راه بیاندازد! ولی وقتی که کسی برای کارش به خود او رجوع کند ....... خودتان می دانید!

نمی دانم چرا وقتی یک پسر جوان در خیابان هرزگی می کند ! دوست ندارد کسی به خواهر و مادر او نگاه چپ کند؟!
نمی دانم چرا یک استادی که خودش قبلا در دانشگاه دانشجو بود دوست داشته که از اساتیدش نمره ی مفت بگیرد ولی حالا که استاد شده نمره ی مفت به کسی نمی دهد؟

نمی دانم کسی که خودش قبلا خیر سرش رئیس جمهور این مملکت بوده !!! الان هر کاری که دوست نداشته علیه اش انجام شود ! انجام می دهد!
نمی دانم چرا بعضی از جوانان ! شلوارهایشان دارد آب می رود و کوتاه تر میشود؟
نمی دانم از من بیکار تر کیست؟ کی این قدر می گویند در ایران بیکار زیاد است؟
نمی دانم! وزیر خارجه ی امارات! که خودش به زور 40 سال دارد و هم اندازه ی سن کشورش است ! چطور می گوید ابوموسی برای امارات است؟
نمی دانم که این نمی دانم های من چرا گاهی اوقات زیاد می شود؟

علیرضا
۰۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

طرح:دوئل

علیرضا
۱۹ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
علیرضا
۱۸ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شهید شهریاری را قبل از شهادتش عده ای خیلی خوب می شناختند. عده ای خیلی خوب می دانستند غنی سازی ۲۰ درصد اورانیوم و بسیاری پیشرفت های علمی ایران در علوم هسته ای مدیون تلاشهای اوست و اگر نباشد، از سرعت این پیشرفت ها کاسته خواهد شد.

این دسته که طیف گسترده ای هستند. از نخست وزیر اسراییل و روسای موساد و سیا، تا موتور سوار مزدوری که بمب را به بدنه خودروی شهید شهریاری چسباند.

همان ها که گفتند ترور شهید شهریاری اقدامی غیر جنگی برای توقف پیشرفت ایران بوده است؛ همان هایی که پسس از شنیدن خبر ترور شهریاری، نفس راحتی کشیدند.

دسته دیگری هم بودند که وقتی خبر شهادت شهریاری را شنیدند نفس در سینه هایشان حبس شد و در سینه ماند تا بغضهاشان بترکد و همراه با سیل اشک جاری شود.اینها هم شهریاری را خوب می شناختند.

دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پس از شهادت این استاد گرانقدر خاطراتی از این شهید را گردآوری نموده که در ادامه بخش هایی از خاطرات شهید دکتر مجید شهریاری از نظرتان می گذرد.
این خاطرات روایت های دست دوم است برای دسته سومی که شهریاری را با شهادتش شناختند.



*** دکتر برایمان تعریف کرده بود که کلاس اول یا دوم دبستان که بوده، موقع املا نوشتن یکی از همکلاسی ها از روی دست دکتر تقلب می کرده. دکتر می گفت لجم در می آمد که چرا کسی که درسش که درسش خوب نیست نمره اش اندازه من شود؟ گفت عمدا بعضی کلمات را غلط نوشتم تا او هم غلط بنویسد. خودم هم که قبل از اینکه دفترم را به معلم بدهم، سریع غلط ها را پاک کردم./شاگرد شهید

***  دکتر می گفت معلم های دوره دبیرستان که پدرم را می دیدند به پدرم می گفتند این خیلی درسش خوبه. ان شاالله استاد میشه. پدر هم جواب می داد که مجید! عمراً استاد دانشگاه بشه!اینقدر شیطونه که نمیشه./شاگرد شهید

ادامه در ادامه مطلب...............

علیرضا
۱۵ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
حضرت امام (ره) یک سخن بسیار گران مایه ایی دارند که فرمودند : ما مامور به وظیفه هستیم و نه به نتیجه ......

در خبرگزاری ها گاهی می شنویم و می خوانیم که مثلا فلان نماینده ی مجلس یا فلان حامی و یا فلان فعال سیاسی گفته که اگر به سال 1388 برگردد دیگر به دکتر احمدی نژاد رای نمی دهد!
خیلی شندید! درسته؟
سخن من با کسانی است که به احمدی نژاد رای دادندو نه کسان دیگر....
ولی یک جمله بیشتر نمی گویم!
اگر با همان کاندیدا ها باشد خود من دوباره به شخص احمدی نژاد رای می دهم. ولی اگر کاندیداهای دیگری بودند آن وقت شرایط فرق می کرد.
ولی اگر همان کاندیدا ها بودند به غیر از احمدی نژاد ! به چه کسی رای می دادید؟ به محسن رضایی؟ همان کسی که همراه با فتنه گران شد! و آمد گفت باید صندوق ها بازشماری شود؟
خواهشا نگویید که می خواس نشان بدهد اهل قانون است برعکس میرحسین موسوی! نه ! از این صحبت ها نیست!
می خواست نشان بدهد که او به دولت احمدی نژاد بدگمان است و نظام ! همین !
 

شرمنده که این را عرض  می کنم! ولی نگاه کنید ! اگر احمدی نژاد رای نمی آورد ! تمام هجمه ها بر علیه مقام ولایت بود همین! چه ساده بود نه!
به فتنه برگردید!
سخنان موسوی خویینی و موسوی لاری و خاتمی و .... را درباره ی ضربه به رهبری نگاه کنید!
موسوی لاری در باره ی معایب  عدم ریاست مجدد دکتر احمدی نژاد و زدن ضربه به رهبری را نگاه کنید!
سخنان مهدی هاشمی رفسنجانی را مطالعه کنید!

نگویید احمدی نژاد منحرف شده! به والله در قیامت باید جواب پس دهیم!
احمدی نژاد ! منحرفش صدها بار از امثال این دوستان !!!! سرتر است.........
منظور من دفاع از این آقا نبوده است!
جمله ی اصلی بنده این است که : ما مامور به وظیقه (عمل) بر حسب زمان هستیم........

همین....

علیرضا
۱۲ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

روزها ......

مانند ثانیه ها ها در گذرند......

سال ها .......

مانند دقیقه ها در گذرند........

پس دقایق مانند همین لحظه ها در گذرند.....

خیلی شنیدیم که گفتند که بعضی وقت ها چه قدر زود دیر می شود.....

خدایا !

اگر ما قدر دقایق را نمی دانیم

اگر ما قدر لحظه ها را نمی دانیم

پس چرا وقتی لحظه ی مرگ فرا می رسد

می گوییم :

خداوندا اندکی فرصت بیشتر ده .......

کاش از انسانیت به آدمیت می رسیدیم.......................

 

علیرضا
۱۰ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

منبع:سایت ایام

علیرضا
۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر